از مصدر«اطّلاع»گرفته شده و آن به معنى«سركشيدن و جستجو كردن و بر
چيزى مشرف شدن و آگاهى گرفتن»است.
در اين آيه،بهشتيان در جستجوى دوستان جهنمى خود هستند،مىخواهند
بدانند سرنوشت آنها به كجا رسيده است.
بندگان مخلص پروردگار كه غرق انواع نعمتهاى معنوى و مادى بهشتند و
با دوستان با صفا به راز و نياز مشغولند،ناگهان بعضى از آنها به فكر گذشته خود و
دوستان دنيا مىافتند،همان دوستانى كه راه خود را جدا كردند و جاى آنها در جمع
بهشتيان خالى است.يكى از آنها خاطراتى در نظرش مجسم مىشود رو بهسوى ديگران مىكند
و مىگويد:من دوست و همنشينى در دنيا داشتم مع الأسف او به انحراف كشيده شد و در
خط منكران رستاخيز قرار گرفت.اى دوستان كاش مىدانستم الآن او كجاست و در چه حالى
است؟سپس«مىگويد(اى دوستان)آيا شما مىتوانيد از او خبرى بگيريد؟»قٰالَ هَلْ أَنْتُمْ
مُطَّلِعُونَصافات54/.(ج 60/19تا 62.)
معمولا به شكوفۀ خرما گفته مىشود كه داراى
غلاف(پوستۀ)سبزرنگ زيبايى است و در درون آن رشتههاى سفيد و باريكى
است(قنوان جمع«قنو»اشاره به همين رشتههاى باريك و لطيف است)كه بعدا به خوشۀ
خرما تبديل مىشود.آيه مىگويد:«...و از شكوفههاى نخل خوشهها با رشتههاى باريك
بيرون فرستاديم...».
واژۀ«طلع»از همان«طلوع»گرفته شده و به همين مناسبت است كه
نخستين ميوهاى است كه بر درخت ظاهر مىشود و طلوع مىكند[***].(ج
370/5،ج 305/15،ج 71/19-72.)