واژۀ«اعمى»براى مذكر و«عمياء»براى مؤنث بهكاررفتهاست
.كلمۀ«اعمى»هم به افرادى گفته مىشود كه ديد ظاهر خود را از دست دادهاند و
هم آنها كه ديد باطن را.
در آيۀ مورد بحث،به پيامبر(ص)دستور داده مىشود كه«...بگو
آيا افراد نابينا و بينا همانندند؟»و آنها كه چشم خود و انديشه و عقلشان بسته است
با كسانى كه حقايق را بخوبى مىبينند و درك مىكنند برابرند؟ ذكر اين جمله ممكن
است به خاطر اين باشد كه در جملههاى قبل پيامبر(ص)فرمود:
من نه خزائن الهى را دارم و نه عالم به غيبم و نه فرشتهام،تنها
پيرو وحيم،ولى اين سخن نه به آن معنى است كه من با شما بتپرستان لجوج
همانندم،بلكه من انسانى هستم بينا، در حالى كه شما همچون نابينايان هستيد و اين دو
مساوى نيستند.
احتمال ديگر در پيوند اين جمله با جملههاى قبل اين است كه دلايل
توحيد و همچنين حقانيت پيامبر آشكار است ولى چشم بينا مىخواهد كه آنها را ببينيند
و اگر شما قبول نداريد،نه به خاطر آن است كه موضوع مبهم يا پيچيده است،بلكه به جهت
آن است كه بينا نيستيد آيا بينا و نابينا يكسانند؟.(ج 248/5.)
به ضم عين و سكون ميم افعل وصفى است.مفرد آن«اعمى»به
معنى«نابينا»است.
اين آيه دربارۀ كيفر گمراهان است،مىفرمايد«...ما آنها را در
روز قيامت بر صورتهايشان محشور مىكنيم در حالى كه نابينا و گنگ و كرند...»عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّااسراء97/.
مفاد آيه از اين قرار است:به جاى اين كه آنها مستقيم و ايستاده راه
بروند فرشتگان عذاب آنان را به صورتهايشان بر زمين مىكشند.بعضى نيز اين احتمال را
دادهاند كه اين