در اين جا واژۀ«عمر»به فتح عين و سكون ميم و يا به ضم عين و
ميم(به نقل از مجمع)دو اسمند براى مدت عمارت و آبادى بدن،يعنى مدت زندگى،اما در
موقع قسم و سوگند فقط اوّلى را به كار مىبرند،يعنى به جان تو سوگند،به مدت حيات
تو سوگند.
در اين آيه،سخن الهى دربارۀ قوم لوط كه مردمى گناهكار بودند
اوج مىگيرد به پيامبر مىفرمايد:«قسم به جان و حيات تو كه اينها در مستى خود سخت سرگردانند»
در سورۀ هود به دنبال بحثى مشابه همين بحث مىخوانيم كه فرشتگان پرده از روى
كار خود برداشتند،رو بهسوى لوط كرده،گفتند:نترس آنها به تو آسيبى نمىرسانند،و در
آيۀ 37 سورۀ قمر مىخوانيم:هنگامى كه آنها بر جسارت خويش افزودند و
تصميم بر تجاوز به ميهمانان گرفتند چشمانشان را نابينا ساختيم و چنان كه در بعضى
از روايات آمده يكى از فرشتگان مشتى خاك به صورت آنها پاشيد،همه نابينا شدند.(ج
112/11.)
به ضم عين و ميم به معنى«حيات و زندگى»(زمان دراز زيست كردن)است.
حيات و مرگ انسان از ناحيۀ خداست،مقدار طول عمر در اختيار
انسان نيست، بعضى در جوانى يا نزديك به پيرى از دنيا مىروند و اين بخش از آيه مىگويد:«...بعضى
از شما به بالاترين و بدترين ساليان عمر يعنى نهايت پيرى بازمىگردند ...»إِلىٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِنحل70/.
منظور از«ارذل العمر»سنين بسيار بالاست كه ناتوانى و نسيان وجود
انسان را فرامىگيرد به حدّى كه قادر به انجام حوائج ابتدائى خود نيست و به همين
دليل قرآن آن را سالهاى نامطلوب عمر شمرده است،بعضى از مفسران آن را سن 75 و بعضى
90 سالگى و