ريشۀ اصلى آن«عدد»به معنى«شمارش»است.آيۀ مورد بحث به
گوشهاى از احكام طلاق اشاره مىكند و مىگويد:
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد،هنگامى كه زنان با ايمان را ازدواج
كرديد و قبل از همبستر شدن طلاق داديد عدّهاى براى شما نيست كه بخواهيد حساب آن
را نگاه داريد...» (فَمٰا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ
تَعْتَدُّونَهٰااحزاب49/.
از تعبير جملۀ«تَعتَدُّونَها»(عدّه را محاسبه كنيد)استفاده
مىشود كه عده نگهداشتن زن يك نوع حق براى مرد محسوب مىشود و بايد چنين باشد،زيرا
امكان دارد در واقع زن باردار باشد و ترك عده و ازدواج با مرد ديگر سبب مىشود كه
وضع فرزند نامشخص گردد و حق مرد در اين زمينه پاىمال شود،گذشته از اين كه
نگهداشتن عده فرصتى به مرد و زن مىدهد كه اگر تحت تأثير هيجانات عادى حاضر به
طلاق شده باشند مجالى براى تجديد نظر و بازگشت پيدا كنند و اين حقى است هم براى زن
و هم براى مرد.
و امّا اين كه بعضى ايراد كردهاند كه اگر عدّه حق مرد باشد بايد
بتوان آن را اسقاط كرد درست نيست،زيرا در فقه حقوق زيادى داريم كه قابل اسقاط
نيست،مانند حقى كه بازماندگان ميت در اموال او دارند و يا حقى كه فقرا در زكات
دارند كه هيچيك را نمىتوان با اسقاط كردن ساقط كرد.
در آيۀ مذكور به واژۀ«عِدّه»بر مىخوريم و آن به معنى
مدتى است كه زن پس از طلاق يا مرگ شوهر نبايد شوهر كند.بديهى است كه اين كلمه به
معنى«گروه و جمعيت»آمده به اين معنى كه آنچه قابل شمارش است و به شمار مىآيد[**].(ج
371/17.)
[*]...فَمٰا
لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهٰا...«...عدهاى براى
شما بر آنها نيست كه بخواهيد حسابآن را نگاه داريد...»احزاب49/.