هرگاه هبۀ معوّضه با شرايط صحّت به عمل آمده؛ لازم است و بر هم نمىخورد الّا به رضاى طرفين، خواه هبه به غريب باشد و خواه به قريب [2].
سؤال ق [100]:
در دعاى ندبه مسطور است كه: «و عرج بروحه إلى السماء» [3] و حال آنكه ما؛ به عروج جسمانى قائليم، توفيق ميان اين هر دو را بيان فرمائيد؟
جواب:
آنچه به خاطر داعى مىرسد آن است كه: حضرت جهت توافق ميان مذهب متكلّمين و حكما فرموده، و متّفق عليه على المشربين را بيان نموده، و اثبات شيء نفى ما عدا نمىكند، و مفهوم لقب حجّت نيست.
و نيز احتمال دارد كه از جهت مراعات فهم اكثر عوام، بلكه اكثر خواص نيز فرموده، كه في الجمله ملايم اعتقاد و إذعان قلبى ايشان باشد، چنانكه جناب حكيم على الإطلاق- على الاحتمال، بل على الظاهر- اين حكمت را مراعات فرموده، و مقدمۀ معراج را از مسجد الاقصى- كه مسجد بيت المقدس است، على الظاهر المتبادر- تجاوز ننموده.
و محتمل است كه: تخصيص روح به ذكر؛ از جهت تنبيه بر شرافت آن فرموده باشد، يا براى آنكه مستفيد از معراج، و منتفع به تكاليف فى الحقيقه روح است، و انتفاع بدن- بنابر عود- بعينه؛ بر سبيل مجاز و بالعرض است، و احتمالات ديگر نيز مىرود كه ضيق وقت گنجايش ذكر آنها ندارد [4]،
[3] بحار الانوار: 99/ 105، زاد المعاد: 493 (و عرجت بروحه الى سمائك).
[4] در صورتى احتياج به اين احتمالات داريم كه «عرجت بروحه» صحيح باشد، ولى اگر «عرجت به» كه در بعضى از نسخ ديگر آمده صحيح باشد- همانطورى كه در مفاتيح الجنان: 533 به عنوان نسخه بدل آمده است- در اين صورت احتياج به اين توجيهات نخواهيم داشت.