پس به جهت اين اختلاف محض معرفت عرض و طول وافى نيست به استخراج قدر مسافت ما بينهما- چنانكه مشهور است- و در اينجا نظر به عموم فائده نسبت بعد مسافت چهل بلد مشهور را- كه با هم هفتصد و هشتاد نسبت است- مذكور مىسازيم، و از «قبلة الآفاق» فاضل قزوينى نقل مىكنيم، زيرا كه نهايت اعتماد بر آن هست، و آنها را از «كرة الآفاقى» كه خودش وضع نموده و استخراج كرده، و ابحاث شريفه به طريقۀ مشهوره- كه در سؤال نود و دويم مذكور شد- نموده است، وَ لٰا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ[2].
و چون در ذكر كسور بلكه آحاد قليله فراسخ نفعى معتدّ به ندارد از كسور اغماض و از آحاد فراسخ آنچه به نصف نمىرسد اسقاط كرديم و زائد بر آن را به جاى ده ثبت نموديم، و شروع از بلادى كه در حوالى مكّه معظّمه بوده كرده به ترتيب الاقرب فالاقرب نوشتيم، و نسبت هر بلدى را به هر يك از بلاد متقدّمه بر خودش داديم.
مدينۀ منوّره: قدر مسافت آن تا مكّه معظّمه نود فرسخ.
صنعا: تا مكّه: صد و شصت فرسخ، تا مدينۀ طيّبه: دويست و ده [فرسخ].
لحسا [3]: تا مكّه: صد و چهل، تا مدينه: صد و هفتاد، تا صنعا: دويست و چهل [فرسخ].
بصره: تا مكّه: دويست و چهل، تا مدينه: دويست و بيست، تا صنعاء:
[3] توضيح: در تمام نسخهها و مصدر «لحسا» آمده است، امّا در «معجم البلدان: 1/ 111» شهرى بنام «لحسا» نيامده است بلكه شهرى بنام «احسا» كه از شهرهاى بحرين است ذكر نموده است، و در «لغتنامه دهخدا: 8/ 23، 42/ 149» شهرى بنام «الحسا» ذكر شده كه «لحسا» نيز ناميده مىشود.