فردا را روزه مىگيرم به نيابت فلان ميّت قضا كه بر او واجب بوده بالأصالة و بر من واجب است بالنيابة؛ از براى خدا قربة الى اللّه، و اگر در ضمن صيغۀ اجاره تعيين وقت فعل شده مخالفت آن جايز نيست، و اگر در غير آن وقت به عمل آورد بدون اذن جديد از مستأجر باطل است على الأظهر، و همچنين هرگاه به اذن جديد شود، اگر آن اجاره به وصيّت ميّت شده باشد، و اگر مستأجر تبرّعا استيجار نموده شايد به اذن جديد صحيح شود، و بر هر تقدير در صورت مخالفت مطلقا، احوط آن است كه: صيغۀ اوّل را فسخ نمايند و مجدّدا صيغۀ اجارهاى بخوانند.
و هرگاه [1] در صيغه تعيين وقت نشده بنابر أظهر مخيّر است كه هر وقت خواهد به عمل آورد، و بعضى تعجيل را در اين صورت واجب مىدانند [2] و مراعات تعجيل بهتر است، و معتبر در تعجيل به نهج عرفى است يعنى: چنان مشغول به قضاء شود كه در عرف مردم هرگاه مطّلع بر حال او شوند گويند كه او هميشه مشغول آن كار است و كوتاهى نمىكند در آن، بنابراين؛ احتياط متديّن در آن است كه: در ضمن صيغه تعيين وقت كند كه ماه رجب را- مثلا- روزه مىگيرم و در شبانهروزى پنج روز- مثلا- نماز مىگزارم تا فارغ از شبهه شود.
سؤال شع [370]:
متعارف است كه قرآن در سر قبر مىخوانند، آيا تفاوتى دارد، يا آنكه در خانه يا جائى ديگر بخوانند يا نه؟
جواب:
در همه جا خوب است و در سر قبر خوبتر است و موجب انس ميّت و عزّت اوست، و اينها در صورتى است كه قارى اجير نباشد كه بر سر قبر
[2] در مظانّش نيافتيم كه كسى مسأله را به اين شكل مطرح كرده باشد البته مىتوان اين مسأله را از مصاديق بحث مواسعه و مضايقه در صلاة قضا دانست كه در كتب فقهى مثل مختلف الشيعة: 3/ 3 و مدارك الاحكام: 4/ 298 و ذخيرة المعاد: 210 از آن بحث شده است.