دور است از طريقه و ابرام و نقض، و نزديك است به شيوۀ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ[1]، و نظر به ضيق مجال و ملال بال اقتصار بر اشاره و اجمال شد.
سؤال شل [330]:
زيد عمرو را كشته است، و به حسب شرع بايد ديت او را از برادر عمرو از براى خود بگيرد، چه نحو مىشود؟
جواب:
زيد پدر عمرو بوده و او را به قتل خطا كشته، پس ديه را از عاقله مىگيرد مثل برادر، بنابر قول جمعى كه قتل خطا را مانع ارث از ديه نمىدانند [2].
سؤال شلا [331]:
آقائى غلام خود را رخصت داده كه زن بگيرد، پس او زنى را عقد كرده و مهرى از براى او قرار داده كه اگر آقا راضى نشود عقدش لازم باشد و الّا فلا.
جواب:
آن غلام كنيز آقا را عقد نموده به مهر آزادى آن كنيز، پس اگر آقا اجازت ننموده عقد لازم خواهد بود و مستحق مهر المثل خواهد گشت، و الّا آن زن اختيار فسخ عقد به هم مىرساند.
سؤال شلب [332]:
شخصى ادعاى مالى بر كسى نموده و آن را به بيّنۀ شرعيّه ثابت كرده و حال آنكه شرعا دعوايش غير مسموع است و شهودش غير مقبولند، و مع ذلك جائز نيست او را مطالبه از مدعى عليه نمودن و نه از مال او تقاص كردن، اين در چه صورت است؟
جواب:
اين در صورتى است كه اقامۀ بيّنه بعد از تحليف باشد.
سؤال شلج [333]:
امامى نماز جماعت گزارد و نمازش باطل و نماز مأمومين صحيح است؟
جواب:
در صورتى است كه امام محدث بوده و ناسيا نماز گزارده.