responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 183

بلكه بدون اذن [1] پدر و جدّ و مادر نيز على الأظهر، و هرگاه خواهد كه به كفو خود شوهر كند و پدر يا جد يا مادر راضى نشوند [2]؛ يا حاضر نباشند [3]، يا نفقۀ او را ندهند و معطّل باشد شوهر مىتواند كرد به اجماع علماى اماميه و همچنين به غير كفو خود و با حضور ايشان و عدم احتياج و انفاق ايشان بر او نيز على الأصح، و عقل و رشد در استقلال بالغه در كار خود لازم است، و اللّه العالم.

سؤال ره [205]:

شخصى در مرض موت كسى را مخاطب نموده كه بعد از فوت من اموال مرا نقد كن، و فروختن و تصرّفى كه در اموال من شود بايد به اطلاع فلان باشد، و بعد از فروختن و نقد كردن به اطلاع همان شخص، نيز حجّه از براى من استيجار كن، و تو ناظر من مىباشى، و بعد از آن گفته كه: آن شخص- كه اين امور بايد به اطلاع او بشود- وكيل من است، و بعد از وفات موصى ناظر؛ اموال را بدون اطلاع وكيل نقد نموده و وكيل حضور نداشته، و ناظر قيمت اموال را به ديگرى مىسپارد بدون اطلاع وكيل غائب، و بعد از چند وقت به چند دفعه به جهت رفع ضرورت خود؛ نصفۀ وجه را از امين مىگيرد و به مصرف مىرساند، و نصفۀ ديگر را امين به مصرف مىرساند اما هر دو؛ وجه را بر ذمۀ خود مىگيرند، و بعد از مدتها؛ اتّفاق ملاقات وكيل و ناظر افتاده و وكيل گفته كه: وجه را بده تا كه حجّه از براى موصى بگيرم، ناظر مىگويد كه: وجه را به فلان امين سپردهام و او تلف كرده، و قدرى ديگر را عموى من گرفته و برطرف كرده، آيا حجّة در ذمّۀ كدام يك از ناظر و وكيل قرار گرفته؟ و هرگاه ايشان در حيات نباشند؛ از ورثۀ ايشان مطالبۀ وجه مىتوان نمود يا نه؟


[1] ه: اذن و رضاى.

[2] شرائع الاسلام: 2/ 277، انتصار: 119.

[3] رياض المسائل: 2/ 80.

نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 183
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست