هر گاه رود خانه [اى] بوده باشد- و نه درياچۀ ده- از قديم الايام قرار داد آن را به اين نوع نمودهاند كه هر يك از قراى مذكوره بندى بستهاند كه سد آب و حد ايشان بوده [1]. و بندهاى مذكوره فوق و تحت يكديگر واقع شدهاند. و فاصلۀ كلى از بندى تا بند ديگر باشد كه ريزش بند اول از ثانى، و ثانى از ثالث و هم چنين تا آخر.
و هر يك از بند خود نهرى منشق و زراعت مىنمايند. از آن تاريخ تا به حال به همين استمرار قرار داد كه پشت در پشت بنا و بنياد آن شده بود معمول، و تغيير و تبديلى در حدود مشخصۀ سابقه تا اين اوقات اتفاق نيفتاده بود كه احدى از حد معينه تجاوز كرده باشد. الحال نظر به تنگابى، اهل يك مزرعه دست از استمرار آباء و اجداد برداشته بندى كه سد ايشان بوده آن بند را موقوف و واگذاشته، [و] به فاصلۀ كلى از بند خود كه محل و مجراى آب و بند آخر است مىخواهد احداث قناتى كرده باشد. كه هر گاه اين قنات كنده شود آب مزرعۀ آخرى بالمره خشك مىشود، و اهل آن مزرعه متضرر مىشوند. آيا مىرسد كه اين احداث را كرده و ضرر به مسلمان برسد يا نه؟-؟.
جواب:
طريقۀ مستمره را نمىتوانند بر هم زد. و حفر قنات يا امرى كه باعث نقص قريۀ پائينتر مىشود جايز نيست. [2]
35: سؤال:
شخصى حصارى داشته مشتمل بر دو دست عمارت يكى بيرونى و ديگرى اندرونى. و اندرونى دو ثلث مجموع است و بيرونى يك ثلث. و از براى آن حصار كوچه [اى] هست كه معبر آن دو عمارت است. و دروازه در اول منصوب است. [3] و قدرى از آن كوچه مختص عبور عمارت اندرونى است كه در آن آخر كوچه است. [4]) و باقى آن مشاع است در عبور هر دو عمارت، و صاحب عمارت، اول بيرونى را به شخصى هبه
[1]: در نسخه: سد آب وجد ايشان بوده.
[2] مطابق روال مباحث فقهى، اين مسأله از مسائل باب «احياء الموات و حيازة المباحات» مىباشد. آن چه باعث شده كه مرحوم ميرزا اين مسأله را در كتاب صلح جاى بدهد موضوع «قرار داد» است كه در متن سؤال آمده است.
[3] يعنى: دروازهاى در اول و سر كوچه منصوب است.
[4] مطابق فتواى ميرزا كه عين كوچه را به مقتضاى اصل و قاعده ملك بالنسبۀ آن دو مىداند، صاحب اندرونى كه در بخش آخر كوچه قرار دارد مىتواند هر تصرفى در بخش آخر كوچه بنمايد زيرا مال مختص او مىباشد.