responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه غفاری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور    جلد : 2  صفحه : 179


يعنى طلحه و زبير را از رفتن مكه اراده عمره بجاى آوردن نيست بلكه قصد و اراده ء حكومت دارند في الواقع چنان بود كه آن حضرت فرمود .
ابن عباس گويد : كه من گفتم : يا امير المؤمنين ، چون حقيقت امر بر شما ظاهر است ايشان را اذن مدهيد ، اما چون ابن عباس چنين گفت ، حضرت امير المؤمنين ( ع ) روى به ايشان آورد و گفت :
و الله كه شما را اراده ء تقديم عمره نيست ، بلكه مطلب و مقصد شما نقض عهد و نكث بيعت است ، و اراده ء شما فرقت است ، و احداث بدعت است ، في الفور طلحه و زبير در حضور قسم براى آن ولى رب غفور ياد نمودند ، كه ما را قصد و مطلب اداى عمره است و بغير آن هيچ امر ديگر در خاطر ما مركوز و ميسر نيست ، چون قسم خوردند وصى حضرت رسول همچون ايشان را مأذون گردانيد باز آن ولى ايزد بىنياز بجانب من ملتفت گرديد ، و گفت :
و الله كه اراده ء تأديه و انصرام عمره ندارند ، من گفتم : يا ولى الله پس چرا ايشان را اذن دادى ؟
حضرت فرمود : براى من قسم بذات الله تعالى ياد نمودند .
ابن عباس رحمه الله گويد : كه طلحه و زبير بن العوام در همان ايام روانه مكه زادها الله شرفا و تعظيما الى يوم القيامه شدند و بمجرد وصول آن مقام هر دو به نزد عايشه رفتند و او را ترغيب و تحريص بر خروج كردند و چندان افسون و دمدمه بر او خواندند كه او را از مكه بيرون آوردند روايت است كه در هنگام خروج طلحه و زبير بن العوام حضرت امير المؤمنين على ( ع ) فرمود كه ايشان بواسطه ء اجتماع با عايشه و گرد كردن لشكر بواسطه ء خروج و احداث فتنه به مكه

نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه غفاری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور    جلد : 2  صفحه : 179
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست