نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 564
سعد گويد : من جوابهايى به اين كلام او دادم ولى مجابش نكرد . سپس گفت : اى گروه رافضيان شما معتقديد كه اوّلى و دوم از أهل نفاق بودهاند ، و در اثبات آن استدلال به شب عقبه مىكنيد . سپس به من گفت : بگو ببينم آيا اسلام آن دو از سر طوع و رغبت بود يا كراهت و اجبار ؟ من نيز از پاسخ بدان احتراز نموده و در دل گفتم : اگر بگويم از سر طوع و رغبت بوده مىگويد : در اين صورت ممكن نيست كه ايمان آن دو از سر نفاق بوده باشد ، و اگر بگويم از سر اكراه و اجبار بوده ، كه در آن زمان هنوز اسلام نيرو و قوّتى نگرفته بود كه اسلام آن دو از سر زور و اجبار بوده باشد ، پس بدون هيچ پاسخى از نزد اين فرد مخاصم مراجعت نمودم در حالى كه از غصّه نزديك بود جگرم پاره پاره شود ، پس از آن دست به قلم برده و در طومارى اقدام به نوشتن بيش از چهل مسألهء غامض و مشكلى كه جوابش را نمىدانستم نمودم ، و با خود گفتم آن را از احمد بن اسحاق كه مصاحب مولايمان امام حسن عسكرىّ عليه السّلام است پرسش كنم ، بهمين جهت بدنبال او رفتم ولى او رفته بود ، من نيز بدنبال او رفته و در مكانى به او رسيدم ، و حال خود را برايش باز گفتم .
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 564