نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 46
كسى است كه قصد رفعت نفس خود را داشته باشد ، و لاف زنى كسى مىكند كه عاجز و ناتوان است ، پس مائيم أهل بيت رحمت و معدن كرامت و موضع و مكان برگزيدگان و گنج و ذخيرهء ايمان و نيزهء اسلام ، و شمشير دين ! مادرت بمرگ تو گريان باد ؛ آيا ساكت نمىشوى پيش از آنكه به تير بلا سينه ات را بشكافم و آنچنان داغت كنم كه از هر اسم و نشانى بىنياز گردى ؟ ! امّا اينكه اشاره به مرجع و مآب خود به غارت و غنيمت حكومت نمودى آيا مرادت روزى بود كه گريختى و از ترس با هيچ كسى در نيفتادى و خود را از نظر همه خوار ساختى ! ؟ اين را بدان كه غنيمت تو در روز جنگ فرار است ، و خيانتى كه به طلحه نموده و او را بقتل رساندى ، رويت زشت باد ! چقدر پر رو و پوست سختى ! . مروان با شنيدن اين كلام سر پيش انداخته و مغيره مبهوت باقى ماند . پس آن امام رو به مغيره نموده و فرمود : اى اعور ثقيف ! تو را چه به قريش كه با تو مفاخره كنم ، مرا به جهل انداخته اى اى واى بر تو ! ؟ و من فرزند برگزيده ترين كنيزان خدا و بانوى زنانم ، رسول خدا - صلَّى الله عليه و آله - ما را به علم الهى تغذيه فرموده ، و همو تأويل قرآن ، و مشكلات احكام را بما آموخته ، عزّت غالب ، و كلمهء بلند پايه
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 46