نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 110
پاداش من كه نيكخواه شما بودم اين نبود كه با خويشانم پس از من بدى كنيد ، من مىترسم عذابى بر شما نازل شود مانند آن عذاب كه قوم ارم را هلاك كرد . پس از آنها روى بگردانيد . حذيم گفت : مردم را حيران ديدم و دستها به دندان مىگزيدند ، پيرمردى در كنار من بود مىگريست و ريشش از اشك تر شده بود و دست سوى آسمان برداشته مىگفت : پدر و مادرم فدايشان ؛ سالخوردگان ايشان بهترين سالخوردگانند و جوانان آنان بهترين جوانان و زنان ايشان بهترين زنان و نسل آنها والاتر از همه و فضل آنها بالاتر ، و اين اشعار سرود : پيرانشان بهترين سالخوردگانند و نسل اينان اگر شمار شود عارى از هر تباهى و خوارى است . پس علىّ بن الحسين عليهما السّلام فرمود : اى عمّه خاموش باش ، باقى ماندگان بايد از گذشتگان عبرت گيرند و تو بحمد الله ناخوانده دانائى و نياموخته خردمند و گريه و ناله رفتگان را باز نمىگرداند . پس آن بانوى بزرگوار ساكت شد .
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 110