نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : شهابی، محمود جلد : 3 صفحه : 599
امّا مخالفت با جماعت ، پس من دينم را از جماعت گرفتهام در اين صورت چگونه بر خلاف ايشان كه اصل من در دينم هستند مىروم ؟ و امّا اين كه مىگويى من به امامت ، قائل هستم ، من جز كتاب خدا و سنّت پيغمبر صلَّى الله عليه و سلَّم چيزى نمىشناسم . و امّا اين كه مىگويى مانند من كسى شايستگى زمامدارى حكم و قضاء ميان مسلمين را ندارد اين كارى است كه شما كرديد اگر خطا بوده استغفار كنيد و اگر صواب بوده آن را نگه داريد . خليفه گفته است : در بارهء علىّ بن ابى طالب چه مىگويى ؟ شريك پاسخ داده است : آن را مىگويم كه جدّت عباس و پسرش عبد الله گفتهاند . پرسيد : آنان چه گفتهاند ؟ پاسخ داد : امّا عباس پس مرد در حالى كه به عقيدهء او علىّ از همهء صحابه افضل بود و مىديد كه بزرگان از مهاجران در حوادث و نوازل به على مراجعه مىكنند و از او مىپرسند و او تا زنده بود و به خدا پيوست به هيچ كس احتياج پيدا نكرد كه چيزى از او بپرسد . و امّا عبد الله با دو شمشير پيشاپيش على و در راه او جنگ مىكرد و مردم را براى پيشرفت على به جنگ وا مىداشت پس اگر امامت على ناحق بود پدرت عبد الله كه دين خدا را عالم و در احكام الهى فقيه بود نخستين كسى بود كه برجاى خود مىنشست و از يارى او دست باز مىداشت . پس خليفه ساكت شد و سر به زير افكند و زمانى از اين مجلس نگذشت كه شريك را از كار قضاء معزول داشت . خطيب قضايايى را از شريك آورده ، كه حاكى از حاضر جوابى اوست از آن جمله :
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : شهابی، محمود جلد : 3 صفحه : 599