responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : شهابی، محمود    جلد : 1  صفحه : 252


ابو الفتوح آن حكايت را ، در ذيل آيه 45 از سوره المائده * ( . . وَمِنَ الَّذِينَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِه ) * بدين عبارت آورده است « . . كه جماعتى جهودان ، از احبار ، گروهى را فرستادند پيش رسول ( ص ) در حادثه‌اى كه افتاد به خيبر و آن آن بود كه دو كس از اشراف و معروفان اهل خيبر زنا كردند و ايشان ، محصن بودند و در توراة حكم ايشان رجم بود و ايشان را نمىبايست رجم كنند ايشان را ، براى حرمت و شرفشان . و طمع داشتند كه در شرع رسول ما ( ص ) آن را تخفيف باشد و اهل خيبر را با رسول ( ص ) حرب بود كسى فرستادند به جهودان بنى قريظه و بنى نضير و گفتند : ما را حادثه‌اى باشد و مىخواهيم كه از محمّد فتوى پرسيم اكنون شما را با او صلح است اين كسان ما را آنجا برى تا اين مسأله پرسند و ايشان را گفتند : اگر محمد در حق ايشان حد « جلد » فرمايد از او قبول كنى و گر « رجم » فرمايد از او قبول مكنى آنگه بيامدند و خداوندان حادثه با ايشان بودند و به بنى قريظه فرود آمدند و اين حال بگفتند . بنو قريظه گفتند : و الله شما را آن فرمايد كه آن را كاره باشى آنگه كعب اشرف و كعب اسد و شعبة بن عمرو و و و . . بيامدند و گفتند :
با محمد ما را خبر ده تا مردى و زنى كه زنا كنند و ايشان محصن باشند حكم ايشان چه بود ؟ رسول ( ص ) گفت : بقضاء من راضى باشى آن چه من گويم ؟ گفتند : آرى جبرئيل آمد و « رجم » فرمود ايشان را ، آن قوم را خوش نيامد و قبول نكردند رسول گفت : از من قبول نكنى و در كتاب شما رجم است . گفتند : نيست . جبرئيل گفت : بگو تا ابن صوريا را

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : شهابی، محمود    جلد : 1  صفحه : 252
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست