responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامى نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 350

قدرى بوى ادراك محبوب بمشام جان ميرسد لكن نفس هم هنوز باقى است. و موجب سهو است و آخر محبت زهق است كه فنا است و بطلانست كه سالك درين مرحله فانى و باطل ميشود و زهق بمعنى بطلان است رجوع شود به محبت.

(شرح كلمات بابا ص 182)

اهْلِ مُراقَبَتْ‌

- اين اصطلاح عرفانى است و مراد كسانى هستند كه همواره مراقب رفتار و حالات و اعمال خود باشند و از خداى ترسند و در عين رجا و اميدوارى و همواره ذكر خدا كنند و مقصود را ببينند كه حق است.

(از لمع ص 55- شرح كلمات بابا طاهر ص 151)

اهْلِ مُشاهَدَت‌

- (اصطلاح عرفانى) مراد اهل كشف و شهودند ابراهيم شيبان گويد: «اهل المشاهدة لا يغيبون عنه قياما و لا قعودا و لا نائمين و لا منتبهين و لهم احوال يشتمل عليهم انوار قربه فيفرقون فيها و لا يتفرعون الى الخلق و ما هم فيها و تلك احوال الدهشة». (طبقات ص 45).

اهْلِ مُعامَلَت‌

- (اصطلاح عرفانى) اهل معاملت كسانى‌اند كه عبادات حق را براى ثواب و ترس از عقاب و اميد پاداش انجام دهند.

(شرح تعرف ج 3 ص 136)

اهْلِ مَعْرِفَت‌

- (اصطلاح عرفانى) متحققان بحق را گويند: رازى گويد:

«اهل المعرفة وحش اللّه فى الارض لا يأنسون الى احد، و الزاهدون غرباء فى الدنيا و العارفون غرباء فى الآخرة».

(طبقات ص 112)

اهْلُ الْمَكر

- رجوع بمكر شود.

اهْلِ وَحْدَت‌

- (اصطلاح عرفانى) اهل وحدت دو طايفه‌اند يك طايفه كه مى‌گويند: وجود يكى و آن وجود خداست، طايفه ديگر گويند، وجود بر دو قسم است، وجود حقيقى و وجود خيالى كه اول وجود خداست و دوم وجود عالم است و وجود موجودات است.

(اشعه ص 166) اهل وحدت ميگويند: كه سير الى اللّه عبارت از آنست كه سالك چندان سير كند كه بيقين بداند كه وجود يكى بيش نيست و آن وجود خداست.

اهل وحدت ميگويند كه ترقى روح انسانى را حدى پيدا نيست از جهت آنكه اگر آدمى مستعد را هزار سال عمر باشد و در اين هزار سال به تحصيل و تكرار و مجاهدات و اذكار مشغول بود، هر روز چيزى يابد كه پيش از آن روز ندانسته باشد و نيافته بود از حكمت از جهت آنكه علم و حكمت خداى نهايت ندارد و ديگر اهل وحدت ميگويند كه هيچ مقامى شريف تر از وجود آدمى نيست تا بعد از مفارقت قالب بازگشت روح آدمى بآن مقام باشد.

جمله افراد موجودات در سير و سفرند تا بآدمى رسند چون بآدمى رسيدند به كمال رسيدند و معراج همه تمام شد و آدمى هم در سير و سفر است تا به كمال خود رسد، چون به كمال خود رسيد معراج آدمى هم تمام شد و ميوه موجودات به كمال‌

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامى نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 350
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست