نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامى نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 1 صفحه : 346
بهترين وجوه سهگانه شق وسطى است كه از باب رجوع جاهل بعالم باشد
نهايت آنكه در احكام آن را فتوى و اجتهاد نام نهادهاند و در موضوعات رجوع باهل
خبره (كليات حقوقى ص 120).
اهْلِ خُصُوص
- (اصطلاح عرفانى) خواص را گويند: ابو عبد اللّه مغربى گويد:
«اهل الخصوص مع اللّه على ثلاث منازل:
قوم يضن بهم عن البلاء لئلا يستغرق الجزع صبرهم فيكرهوا حكمه او يكون
فى صدرهم حرج من قضائه و قوم يضن بهم عن مساكنة اهل المعاصى فلا تغتم قلوبهم و من
اجل ذالك سلمت صدورهم للعالم. و قوم صب عليهم البلاء صبا و صبرهم و ارتضاهم فما
ازدادوا، بذلك الا حبا».
(طبقات ص 244)
اهْلِ خِدمَت
- (اصطلاح عرفانى) خادماناند. پير طريقت گفت: اهل خدمت ديگرند و اهل
صحبت ديگر، اهل خدمت اسيران بهشتاند و اهل صحبت اميران بهشت (از تفسير حدائق ص
770).
اهْلِ خَلْوَت
- (اصطلاح عرفانى) كسانى هستند كه گوشه را گزيده و جهت ذكر خداى
متعال بدانجا پناه برده، از مردم قطع كنند و آداب و شرائطى دارد از جمله كم گفتن و
كم خوردن و روزه داشتن و با وضو بودن و ذكر كردن و از متاع و لذات شهوانى دورى
كردن و بعضى گويند كه مدت خلوت چهل روز است كه چهله نشستن گويند و بعضى مدتى براى
آن معين نكردهاند. در اين خلوت آنها از محسوسات غايب شده و قطع علاقه از متاع
دنيا كنند تا آنكه بعضى از حقايق امور غيبى براى آنها مكشوف گردد چنانكه نائم را
در حالت نوم، و متصوفه آن را واقعه خوانند، رجوع شود بواقعه.
حافظ گويد:
خلوت گزيده را بتماشا چه حاجتست
چون كوى دوست هست بصحرا چه حاجتست
باز گويد:
آن شب قدرى كه گويند اهل خلوت امشب
است
يا رب اين تأثير دولت از كدامين كوكب
است
باز گويد:
روضه خلد برين خلوت درويشان است
مايه محتشمى خدمت درويشان است
كنج عزلت كه طلسمات عجايب دارد
فتح آن در نظر همت درويشان است
اهْلِ دِل
- كسانى كه از سر گذشته و طالب سراند و آنان مجاز و مرخصاند كه بهر
عبارت كه خواهند از آن حالات وجدانى خود تعبير كنند.
حافظ گويد:
چه بشنوى سخن اهل دل مگو كه خطاست
سخنشناس نئى دلبرا خطا اين جاست
*
كليد گنج سعادت قبول اهل دلست
مباد كس كه درين نكته شك و ريب كند
شبان وادى ايمن گهى رسد بمراد
كه چند سال بجان خدمت شعيب كند
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامى نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 1 صفحه : 346