اين قياس كاذب، و كذب آن معلول مادّه آن است زيرا صغرا كاذب است. اما
از لحاظ صورت، يك قياس صحيح شكل اول است.
منطقيان قديم، ماده قضيه را به حالت ذاتى قضيه كه با صراحت در آن ذكر
نشده است، اطلاق مىكنند. اين حالت منحصر در جهات سهگانه وجوب، امكان و امتناع
است. زيرا نسبت محمول به موضوع به يكى از حالات زير است: يا انفكاك محمول از موضوع
محال است كه آن را نسبت واجب و مادّه آن را ماده وجوب گويند، يا ثبوت محمول بر
موضوع محال است كه آن را نسبت ممتنع و ماده آن را ماده امتناع گويند، يا اينكه
انفكاك و ثبوت، هيچ كدام محال نيست كه آن را نسبت ممكن و ماده آن را ماده امكان
خاص گويند. ماده به اعتبار ديگرى، منحصر در ضرورت و لاضرورت يا دوام و لادوام است.
فرق جهت و ماده اين است كه جهت لفظى است
كه با صراحت در قضيه ذكر مىشود و دال بر وجوب، يا امكان يا امتناع است، در حالى
كه مادّه «حالت ذاتى قضيه است كه بدان تصريح نشده است و چه بسا ممكن است ماده قضيه
با جهت آن متفاوت باشد. مثل اينكه بگوييم: «زيد ممكن است حيوان باشد» كه ماده آن
واجب و جهت آن ممكن است» (ابن سينا نجات).
6- مادّه، در علم اخلاق، فعلى است كه فاعل، با قطع نظر از قصد و نيّت
او، بدان اقدام مىكند. مانند پزشكى كه در معالجه بيمار به جاى داروى آرامبخش
اشتباها سم كشنده تجويز مىكند. اين پزشك را نمىتوان قاتل ناميد مگر از جهت مادّه
فعلش، اما از جهت صورت فعل، بىگناه است.
مادّى
فارسى/ مادّى
فرانسه/Materiel
انگليسى/Material
مادى منسوب به ماده و مقابل روحى است. مثلا مىگويند قواى مادى و
قواى روحى، و نيز مادى در مقابل صورى است. مثلا مىگويند حقيقت مادى و حقيقت صورى.
صحيح از لحاظ ماده به معنى حكم صحيحى است كه نتيجه قياسى است كه چون
يا صورت آن فاسد است و يا يكى از مقدمات آن كاذب است، براى اثبات صدق كافى نيست.
مثل اينكه بگوييم: هر عدد مربعى به سه قسم تقسيم مىشود (كه كاذب
است) و عدد 225 عدد مربع است (كه صحيح است) پس عدد 225 به سه قسم تقسيم مىشود.
اين نتيجه از لحاظ مادى صادق است اگر چه از مقدمات كاذبى استنتاج شده است كه صورت
قياسى آنها صحيح است.
(مذهب) مادى
فارسى/ اصالت ماده
فرانسه/Materialisme
انگليسى/Materialism
اصالت ماده روشى است كه همه چيز را با علل مادى تفسير مىكند.
1- در ما بعد الطبيعه اصالت ماده به روش كسانى اطلاق مىشود كه معتقدند
فقط ماده جوهر واقعى جهان است كه تمام پديدههاى حيات و احوال نفسانى را مىتوان
توسط آن تفسير كرد. اصالت ماده به اين معنى مقابل اصالت روح است كه به وجود جوهر
مستقل از مادهاى به نام روح معتقد است.
2- اصالت ماده در روانشناسى به اين معنى است كه تمام احوال نفسانى
پديدارهاى ثانوى (Epiphenomene( بر آمده از پديدارهاى فيزيولوژيكى (طبيعت مادى) مقابل آن است.
3- در علم اخلاق اصالت ماده عبارت است از قول به اينكه غايت زندگى فقط
بهرهورى از خيرات مادّى است.
4- اصالت مادّه متعارف و اصالت ماده جدلى (ماترياليسم مكانيكى و
ماترياليسم ديالكتيكى): اصالت مادّه متعارف (يا اصالت ماده مكانيكى) كه صورت قديم
آن از اپيكور و صورت جديد آن از هول باخ است، فقط تغييرات كمّى به ماده نسبت
مىدهد، در حالى كه اصالت مادّه جدلى يا ديالكتيكى، كه عبارت است از نظريه ماركس و
انگلس، حركت تازهاى را وارد مادّه مىكند كه جامع تغييرات كمى و كيفى است و در
نهايت به تحقق حيات روحى منتهى مىشود كه پديدهايست مستقل از ماده، اگر چه در
آغاز از ماده به وجود آمده است. توضيح اينكه: جهان در نظر مادهگرايان جدلى، كل يا
مجموعهايست مركب از مادّه