responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 517

محمول يا محكوم به است. قضيه حمليه اگر مركب از دو لفظ باشد ثنائيه ناميده مى‌شود مثل: زيد مى‌نويسد و اگر داراى سه لفظ باشد كه عبارت است از موضوع و محمول و رابطه، ثلاثيه ناميده مى‌شود مثل: زيد كاتب است. قضيه رباعيه به قضيه‌اى گفته مى‌شود كه «موضوع، محمول، رابطه و جهت در آن ذكر شده باشد» (ابن سينا نجات) مثل: زيد امكانا رونده است.

قضيه حمليه يا مهمله است يا محصوره‌ 32. مهمله قضيه حمليه‌ايست كه موضوع آن كلى است اما معلوم نيست حكم به كل سرايت مى‌كند يا به بعضى از آن. مثل: انسان سفيد است. محصوره «قضيه‌ايست كه موضوع آن كلى است و حكم آن يا مربوط به كل موضوع است يا مربوط به بعضى از آن. و به موجبه و سالبه تقسيم مى‌شود.» (ابن سينا، نجات) اختلاف قضاياى محصوره به كم و كيف است. قضيه محصوره به اعتبار كميت يا كلى است يا جزئى، و به اعتبار كيفيت يا موجبه است يا سالبه. [بنا بر اين محصورات اربع به شرح زير است.] 1- موجبه كليه: قضيّه‌ايست كه حكم آن به نحو ايجابى شامل هر يك از افراد موضوع است. مثل: هر انسانى فانى است.

2- سالبه كليه: قضيه‌ايست كه حكم آن سلب از تمام افراد موضوع است. مثل: هيچ انسانى كامل نيست.

3- موجبه جزئيه: قضيه‌ايست كه حكم آن ايجابى است اما بر بعضى از موضوع. مثل: بعضى انسان‌ها نويسنده است.

4- سالبه جزئيه: قضيه‌ايست كه حكم آن سلبى است اما شامل بعضى از موضوع مى‌شود. مثل: بعضى انسان‌ها نويسنده نيست. يا هر انسانى نويسنده نيست بلكه بعضى از آنها نويسنده است.

ايجاب مطلقا به معنى ايقاع نسبت يا ايجاد آن است و در قضيه حمليه عبارت است از حكم به وجود محمول براى موضوع.

سلب مطلقا به معنى سلب نسبت وجودى بين دو چيز است و در قضيه حمليه عبارت است از حكم به سلب وجود محمول از موضوع‌ 33.

2- قضيه شرطيه: قضيه شرطيه مركب از دو قضيه است و در آن به تعلق يك طرف به طرف ديگر حكم مى‌شود.

شرطيه يا متّصله است يا منفصله. شرطيه متّصله قضيه‌ايست كه لزوم يك طرف براى طرف ديگر ايجاب يا سلب مى‌شود.

مثل: اگر خورشيد طلوع كرده باشد روز است.

شرطيه منفصله قضيه‌ايست كه عناد يك طرف با طرف ديگر ايجاب يا سلب مى‌شود. مثل: عدد يا زوج است يا فرد.

3- قضيه مخصوصه: قضيه مخصوصه قضيه حمليه‌ايست كه موضوع آن جزئى است. مثل: زيد كاتب است.

مخصوصه يا موجبه است يا سالبه.

4- قضيه معدوله: معدوله قضيه‌ايست كه موضوع يا محمول آن، اسم غير محصّل باشد. مثل: نادان موفق نيست يا جاهل ناتوان است.

5- قضيه بسيطه: بسيطه قضيه‌ايست كه موضوع و محمول آن هر دو اسم محصل باشد. (ابن سينا نجات) «و آن قضيه‌ايست كه حقيقت و معنى آن، يا فقط ايجاب است، مثل هر انسانى ضرورة حيوان است كه معنى آن ايجاب حيوانيت براى انسان است، يا فقط سلب است، مثل: هيچ سنگى ضرورة انسان نيست. كه حقيقت آن سلب حجريت از انسان است.» (تعريفات جرجانى) 6- قضيه مركبه: قضيه‌ايست كه حقيقت آن مركب از سلب و ايجاب است. مثل: هر انسانى خنده‌ناك است نه هميشه. معنى اين قضيه ايجاب خنده براى انسان و سلب بالفعل آن از اوست.» (تعريفات جرجانى) 7- قضيه عدميه: «عدميه قضيه‌ايست كه محمول آن اخسّ متقابلين باشد و پستى يكى از دو مفهوم متقابل بر حسب مشهور است. مثل: زيد ستم گر است، هوا تاريك است.

اما در مقام تحقيق، قضيه عدميّه قضيّه‌ايست كه محمول آن دال بر عدم شيئى باشد كه در شأن آن است كه براى موضوع يا نوع يا جنس آن موجود باشد» (ابن سينا نجات) 8- قضيه نظريه: قضيه‌ايست كه در مورد آن سؤال مى‌شود و اثبات آن در علم، مطلوب است. اين قضيه در مقابل قضيه اولى است. قضيه نظرى، از اين جهت كه مورد سؤال است، يك مسأله است، و از اين جهت كه حصول آن طلب مى‌شود، مطلوب است، و از اين جهت كه از براهين به دست مى‌آيد نتيجه است، و از اين جهت كه شى‌ء مبتنى بر آن است، اصل است، و از اين جهت كه منطبق با جزئيات خود است، قاعده است، و از اين جهت كه تشكيل‌دهنده استدلال است، مقدمه است، و از اين جهت كه محتمل صدق و كذب است، خبر است. (كليات ابو البقاء)

قلب‌

فارسى‌

نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 517
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست