responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 178

خلاصه اين لفظ به معنى تحقق وجود عينى و معنى آن نزديك به معنى هويت است. زيرا هويت عبارت است از تشخص، يا وجود خارجى، و يا ماهيت همراه تشخص، و در هر حال يك حقيقت جزئى است.

فرق انيت و ماهيت اين است كه انيت در بردارنده وجود است اما ماهيت چنين نيست. فرق انيت و هذيت اين است كه هذيت دال بر واقعيتى است كه شى‌ء به موجب آن، چنين شده است و به نحو ديگرى نيست. بسيار ممكن است كه دو لفظ انيت و هذيت به يك معنى باشد، بطورى كه دونس اسكوت (Duns scott( هذيت را مبدأ تفرد و تشخص ذاتى دانسته است.

اول‌

فارسى/ آغاز

فرانسه/Premier

انگليسى/First ,Former ,Early ,Prime

لاتين/primarus ,Primus

اول به معنى پيشين است و چيزى است كه پيش از آن چيزى نيست و به دو معنى استعمال مى‌شود. يكى به معنى اسم، ديگر به معنى صفت. مثال مورد اول اين عبارت است كه: آنچه اول دارد و آخر ندارد. اما نوع دوم كه صفت يا افعل تفضيل است، به معنى اسبق استعمال مى‌شود و قواعد صرفى آن طبق صيغه‌هاى افعل تفضيل است. جرجانى گويد: «اول فردى است كه از جنس خودش چيزى بر او نه سبقت دارد و نه مقارن آن است.» بنا بر اين تقدم اول بر ديگران را مقيد به جنس خود آن كرده است.

به اين جهت است كه محققان گفته‌اند: نمى‌توان گفت خدا اول اشياء است زيرا او اول هيچ چيز نيست زيرا او سنخيت و موافقت و مماثلت با اشياء ندارد. پس وقتى لفظ اول را در مورد ذات خدا به كار مى‌بريم، به اين معنى است كه در وجود او تركيب راه ندارد و منزه از علل است و چيزى در وجود بر او سبقت ندارد و محتاج به ديگرى نيست «و او اول و آخر است» (قرآن 57- 3) اطلاق اول در مورد خداوند به اين معنى است كه او اول است زيرا پيش از او چيزى نيست. پس استعمال اول در مورد خداوند بلا مانع است زيرا چنانكه فخر رازى گفته است، او اول كل ما سوا و آخر كل ما سواست و چون ممتنع است كه او اول ذات خود و آخر ذات خود باشد، از اين جهت اول و آخر براى او ممتنع است. پس او از جهت ذات خود، ازلى بى‌اول و ابدى بى بى‌آخر است و او آخر موجودات است به اين معنى كه سير تمام موجودات در مسير ترقى، و سلوك سالكين منتهى به او مى‌شود. (كليات ابو البقاء) اول در اصطلاح ما داراى چندين معنى است:

1- اول زمانى: اول به اين معنى دلالت مى‌كند بر آنچه در تعاقب زمانى قديم‌تر است، و آنچه در بعضى عبارات اول ذكر مى‌شود، مثل اينكه بگوييم در اول عصر عباسى، و حروف اول هجا ارسطو گويد: «گفته مى‌شود مقدم در زمان و آن چيزى است كه از زمان حاضر دورتر و گذشته باشد.

مثلا جنگ‌هاى تروا قبل از جنگ‌هاى مديا است. زيرا جنگ‌هاى تروا نسبت به زمان حال گذشته است، مقصود اين است كه آنچه در زمان گذشته اول بوده است، چيزى است كه دورتر از زمان حاضر است. مثل اينكه بگوييم جنگ جمل قبل از جنگ صفين بوده است.» (ابن رشد، تفسير ما بعد الطبيعه) 2- اول به معنى تقدم منطقى: مانند تقدم مبدأ نسبت به نتيجه، و تقدم بديهيات بر نظريات، مثال آن، مفاهيمى است كه شناخت آنها نياز به شناخت مفاهيم ديگرى ندارد، و قضايائى كه نمى‌توان آنها را از قضاياى ديگر استنتاج كرد.

اين مفاهيم و قضايا منطقا مقدم بر مفاهيم ديگر است زيرا از مفاهيم ديگر بى‌نياز است. تقدم منطقى، خود بر سه قسم است:

قسم اول: نظر به اساسى كه علم مستند به آن است. به اعتبار اين اساس، مى‌توان گفت: قضاياى اولى به موجب وضوح و صدق و بداهتى كه در آنهاست عقل نمى‌تواند در آنها شك كند. اين قضايا به اين اعتبار مى‌تواند، حدود ديگر را تعليل كند. و متضمن صدق قضاياى ديگرى است كه از مبادى اولى استنتاج مى‌شود. اين منادى همان اوليات ياpremiers principes است. وقتى عقل به اين قضايا عنايت كند نيازى به مشاهده و تجربه و امثال آن ندارد. از اين قبيل است قضاياى: يك نصف دو است، كل بزرگتر از جزء است. صدور اين احكام فقط مشروط به تصور طرفين آنهاست. مقصود از تصور طرفين چيزى است كه ملاك حكم است. وقتى اين تصور حاصل شود، بشرط آنكه انسان داراى عقل سليم باشد، صدور حكم مشروط به شرط ديگرى نيست.

اين قبيل اوليات را، بديهيات يا مقدمات ضروريه نيز مى‌گويند.

نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست