روابط نسبت به زمان و مكان بسنده كرد. روشر (Roscher(
و شموللر (Segmoller( از مدافعان اين حوزهاند.
در دورههاى اخير اصطلاح اقتصاد سياسى اصطلاح پيچيدهاى شده است. اين
اصطلاح را اولين بار آنتون دومون كرتيان در سال 1615 به معنى اداره اموال دولت به
كار برد.
بعد از او آدام اسميت قريب به همين معنى اين اصطلاح را به كار برد.
اين اصطلاح از لحاظ اشتقاق لفظ دلالت بر فن اداره كردن اموال دولت مىكند زيرا
معنى سياسى ادارى است.
و معنى اقتصاد، تدبير منزل يا ترتيب اجزاء كلى است به نحوى كه غايت
معينى را تحقق بخشد. فيزيوكراتها اولين كسانى بودند كه اين اصطلاح را به معنى علم
نظرى [اقتصاد] به كار بردند. مسلك غايتگرائى آنان، آنها را به اينجا كشاند. اينان
معتقد بودند كه عنايت [خداوند] يا طبيعت، عبارت است از ترتب پديدههاى عالم
اقتصاد، به نحوى كه انسجام مصالح و منافع را تحقق بخشد، و علم اقتصاد سياسى درباره
روابط علنى و ضرورى، كه در عين حال روابط غائى است، تحقيق مىكند. براى تصحيح اين
اصطلاح، كافى نيست كه به جاى آن، اصطلاح علم اقتصاد اجتماعى را به كار بريم، زيرا
اين اصطلاح را بعضى از نويسندگان فرانسه به بحث در مورد زندگى مادى و اخلاقى
كارگران و وسايل لازم براى بهبود شرايط زندگى آنان به كار مىبرند، و موضوع آن با
موضوع علم اقتصاد سياسى متفاوت است. والراس بين اقتصاد سياسى و اقتصاد اجتماعى فرق
گذاشته و مىگويد:
اقتصاد سياسى، از قوانين اقتصادى، چنانكه هست، بحث مىكند، اما
اقتصاد اجتماعى، براى نظم اقتصادى يك صورت غائى، چنانكه بايد باشد، تعيين مىگردد
و وسائل مادى دستيابى به آن غايت را معلوم مىكند. جا دارد كه لفظ سياسى را از
علم اقتصاد حذف كنيم و آن را فقط علم اقتصاد بخوانيم. به نظر ما اين علم بخشى از
جامعهشناسى است.
اقتناع
فارسى/ رضامندى
فرانسه/Conviction
انگليسى/Conviction
لاتين/Convictio
اقتناع به معنى راضى شدن به چيزى است و به تسليم شدن دشمن به قبول
ادعائى كه با دليل اثبات شده است، اطلاق مىگردد. بطور كلى اقتناع عبارت است از
اذعان و اعتراف كردن به وجود چيزى كه بنا به دليلى با رجحان و احتمال مورد قبول
واقع شده است، و البته قبول آن توأم با يقين و دقت و صراحت نيست.
فرق اقتناع و اعتقاد اين است كه اقتناع متكى به انگيزههاى فكرى است
در حالى كه اعتقاد، مطلق قبول، يا نتيجه انگيزههاى عملى و شخصى است.
اقتناع در مقابل اقناع قرار دارد. زيرا اقتناع عبارت از اذعان و
اعتراف درونى به وجود چيزى است كه متكى بر دلايل عقلى باشد، در حالى كه اقناع اين
است كه با كوشش و توسل به خيال و عاطفه، خصم را وادار به قبول كنند. اگر در نظر
داشته باشيم كه بيشتر مردم تحت تأثير خيال و عاطفهاند، متوجه مىشويم كه چرا اهل
خطابه، با توسل به خيال و عاطفه، قدرت تسلط بر مردم را دارند.
قياس خطابى يا قياس اقناعى قياسى است كه مقدمات آن از مشهورات و
مظنونات فراهم آمده باشد.
اقنوم
فارسى/ اقنوم
فرانسه/Hypostase
انگليسى/Hypostasis
لاتين/Hypostasis
اقنوم به معنى اصل، جوهر و شخص است. اقانيم سهگانه در اعتقادات
مسيحيان، عبارت از پدر، پسر و روح القدس است. در نظر حكماى اسكندريه، اقانيم
سهگانه عبارت است از: نفس كلى، عقل، واحد. گويند افلوطين اول كسى است كه اين لفظ
را وارد فلسفه كرد. سپس نويسندگان مسيحى معاصر او اين لفظ را به كار بردند و آن را
به معنى پدر، پسر و روح القدس به كار بردند. زيرا در نظر مسيحيان، اين اقانيم،
جوهرهاى متمايز از يكديگر است.
اما در «رساله به عبرانيان» چنين آمده است كه خداوند فرزندش را وارث
همه چيز قرار داد زيرا كه او «بهاى مجدش، و رسم جوهرش، و به كلمه قدرت او حامل همه
چيز است.» (رساله به عبرانيان) دو لفظ جوهر و حامل كه در اين