افتراض عبارت از قضيه مسلمى است كه وضع مىشود تا پايه استدلال
قضاياى ديگر قرار گيرد. افتراضات، مترادف مسلمات است. چنانكه ابن سينا گويد:
«مقدماتى است كه فى نفسه بيّن و ثابت نيستند اما متعلم آنها را مىپذيرد و اثبات
آنها يا در علم ديگرى است و يا بعدا در همان علم، مورد بحث واقع مىشوند.» (نجات)
پس لفظ افتراضات و اوضاع نزد ابن سينا معادل مسلمات است، (postulats( . اينها افتراضاتى است كه فى نفسه بديهى
نيستند، اما عقل در اثبات قضاياى ديگر به آنها استناد مىكند. استوارت ميل اين
اصطلاح را به معنى حقايق رياضى يا مقدماتى كه با نظر كردن در صدق و كذب آنها نتايج
از آنها بر مىآيد، اطلاق مىكند. لفظ افتراض، به مقدمه صغراى قياس، و به ماده
حكم، چه صادق باشد چه كاذب، نيز اطلاق مىشود.
خلاصه افتراضات، قضاياى مسلّمى است كه پايه استدلال براى قضاياى ديگر
واقع مىشوند. هر مقدمهاى كه، صرفا با نظر كردن در آن، و با توجه به صدق و كذب
آن، نتايجى از آن برآيد، افتراضى است كه پيش از استدلال، صدق آن مورد قبول است.
(رجوع كنيد به فرضيه مسلّمه).
افراط
فارسى/ زيادهروى
فرانسه/Exces
انگليسى/Excess
افراط عبارت است از افزايش از اندازه، در مقدار مثل بخشيدن چيزى بيش
از حد خواهش و يا تجاوز از اندازه در كيفيت است مانند شديد شدن درد و يا به معنى
تجاوز از حد اعتدال و به خطا رفتن است، مانند افراط در تجريد (ذهنگرائى) يا افراد
در خواهش.
هر افراطى ناپسند نيست زيرا در اتصاف انسان به فضل و دانش، حد و
نهايتى وجود ندارد. بنا بر اين زيادهروى در اين زمينه جايز است. فرق افراط با
تفريط اين است كه افراط در تجاوز از حد به سوى افزايش به كار مىرود اما تفريط در
تجاوز از حد به سوى كاهش به كار مىرود. (تعريفات جرجانى)
اقتران
فارسى/ برخورد
فرانسه/Contiguite
انگليسى/Contiguity
لاتين/Contiguus
اقتران چيزى به چيز ديگر، يعنى پيوستن اين به آن و مصاحبت آنها با
يكديگر، يا به اين ترتيب كه وجود آنها در زمان يا در مكان با هم است و يا به اين
ترتيب كه با تغيير يكى از آنها ديگرى نيز تغيير مىكند.
قانون اقتران در روانشناسى يكى از قوانين سهگانه است كه ارسطو براى
تفسير تداعى افكار، تدوين كرده است.
خلاصه مضمون اين قانون اين است كه وجود دو حالت با هم در روان يك
ارتباط اقترانى بين آنها برقرار مىكند. به نحوى كه هر گاه يكى از آن دو به خاطر
بيايد، دومى نيز همراه آن مىآيد. مثلا ديدن ابر، يادآور باران است، و ديدن دود
يادآور آتش. اين اقتران يا زمانى است يا مكانى. جز اينكه اقتران مكانى، ايجاد
ارتباط نمىكند مگر اينكه ادراكات در زمان واحد باشد. اگر دو چيز در دو مكان مختلف
باشند و انسان هنگام مشاهده يكى از آنها، در مورد ديگرى بينديشد، اقتران بين اين
دو چيز در ذهن حاصل مىشود، زيرا اصل اقتران، اقتران ذهنى يا معنوى است نه اقتران
مادى. (رجوع كنيد به تداعى افكار).
اقترانى
فارسى/ اقترانى
فرانسه/Conjonctif
انگليسى/Conjunctive
لاتين/Coniunctivus
اقترانى منسوب به اقتران است. مىگويند قياس اقترانى، و مقصود از آن،
قياسى است كه «نتيجه يا نقيض نتيجه در آن، بالفعل موجود نباشد، بلكه به نحو بالقوه
.... مثل اين كه بگوئى هر جسمى مركب است و هر مركبى محدث است پس