ابن سينا در كتاب شفا از هيچ بحث و مطلبى در فلسفه و علوم فروگذارى
نكرده و آن را به گونهاى تدوين كرده كه خوانندگان آن از كتابهاى ديگر بىنياز
باشند، چنانكه خود مىگويد:
«و قد قضيت الحاجة فى ذلك فيما صنّفته من كتاب الشّفاء العظيم
المشتمل على جميع علوم الاوائل حتّى الموسيقى بالشّرح و التّفصيل» [2] و در جايى ديگر گويد:
«و من أراد الحقّ على طريق فيه ترضّ ما إلى الشّركاء و بسط كثير، و
تلويح بما لو فطن له استغنى عن الكتاب الآخر، فعليه بهذا الكتاب» [3].
نظر به اهميّت اين كتاب بوده است كه او خود در زمان حياتش با وجود
مشاغل ادارى و گرفتاريهاى دنيوى به تدريس آن مىپرداخته است. چنانكه بيهقى
مىگويد: «طالبان علم هر شب در خانه استاد جمع مىشدند. ابو عبيد پارهاى از كتاب
شفاء، و معصومى پارهاى از قانون، و ابن زيله پارهاى از اشارات، و بهمنيار
پارهاى از حاصل و محصول را بر او قرائت مىكردند».
[4] درباره كيفيّت تدوين شفا بهترين مأخذ همان سرگذشت ابن سينا است كه
به وسيله شاگردش ابو عبيد جوزجانى تدوين و تكميل شده و ارباب تراجم احوال حكما،
همچون قفطى و ابن ابى اصيبعه و بيهقى و شهرزورى از آن استفاده و در كتابهاى خود
نقل كردهاند. اين ابو عبيد كه از نزديكترين شاگردان و ملازمان استاد بوده،
كيفيّت پيوستن به استاد و ملازمت او را كه حاوى بسيارى از نكات مهم در روش علمى
ابن سينا و چگونگى تدوين آثار اوست، به تفصيل شرح داده كه در نسخههاى كتاب شفا
پيش از مقدّمه ابن سينا نقل شده است و چون سخنان ابو عبيد از اهمّيّت فراوانى
برخوردار است، مناسب دانسته شد كه ترجمه فارسى آن در اين گفتار آورده شود:
«دوستى و رغبت من در علوم حكمى و اقتباس از معارف حقيقى مرا به ترك
[1] مطالعاتى درباره طبّ اسكندرانى در دوره متأخّر، ص 418.
[2] المباحثات، ابن سينا در ارسطو عند العرب عبد الرحمن بدوى، ص
121.