نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 350
(552) از سوى ديگر جزئيات، بىنهايت و نامحدوداند، ولى كلى بسيط و محدود
است. و امور نامتناهى از جهت عدم تناهىشان غير معلوماند. و فقط امور متناهى و
محدود قابل دانستن هستند. بنابراين علم ذاتى، براى كلى حاصل مىشود، و حيثيت
معلوميّت در كلى بيشتر است؛ پس كلى شايستهى اين است كه مقصود برهان باشد. و از
آنجا كه كلى سزاوار برهان است، برهان نيز سزاوار كلى است، زيرا اينجا معنى
سزاواريت از باب مضاف است. و هرگاه اين، در قياس با چيز ديگر، به آن اولى باشد، آن
هم نسبت به چيز ديگر، به اين اولى خواهد بود.
(553) و أيضا فإن الشىء الذى إذا علم هو علم غيره من غير انعكاس،
فهو أولى بأن يفيد العلم من ذلك الغير. و الكلى إذا برهن عليه و علم، كان ذلك علما
به و بالجزئى أيضا تحته بالقوّة القريبة من الفعل. و إذا علم الجزئى فليس يجب أن
يكون ذلك علما بالكلّى- لا بالفعل و لا بالقوة القريبة من الفعل. فالعلم بالكلّى
إذن آثر.
(553) و همينطور اگر چيزى داشته باشيم كه چون معلوم شد غير آن نيز
معلوم شود، اما آن چيز از طريق اين غير معلوم نباشد، در اين صورت افادهى علم در
آن چيز بيشتر است. و هرگاه بر امر كلى برهان اقامه شد و امر كلى از اين طريق
معلوم گرديد، اين علم به جزئى تحت آن كلى نيز بصورت بالقوهى قريب به فعل شامل
مىشود. اما هرگاه جزئى معلوم باشد، واجب نيست كه اين علم، علم به كلى هم باشد- چه
بالقوه و چه بالقوهى قريب به فعل. بنابراين علم به كلى رجحان دارد.
(554) و أيضا فإن البرهان الكلى. يكون الحد الأوسط فيه أقرب إلى
المبدأ، فهو أشد استقصاء فى كل شىء و أكبر فى المعنى الذى له المبدأ مما هو أبعد
منه من المبدأ.
فالبرهان الكلى أشد استقصاء من الجزئى.
(554) و همينطور حد اوسط برهان كلى به مبدأ بديهى نزديك است، چنين
حد اوسطى از نظر استقصاء در هر چيزى شديده بوده و از نظر معنايى كه مبدأ بر آن
دلالت دارد از آنچه از مبدأ دور است بيشتر است. بنابراين برهان كلى از نظر
استقصاء جزئيات شديد است.
(555) و أمثال هذه الأقاويل هى التى قيلت فى التعليم الأوّل، و
لكن يشبه أن يكون
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 350