پيدا كردن جايگاههاء جسمهاء [1] بسيط و يكئى عالم تنومند [2]

جسمهاء [3]- كه جهت گيرند نشايد كه بيرون‌ [4] ايشان جسمى‌ [5] ديگر بود جهت‌گير [6]- يا جهت‌خواه‌ [7]، و الّا ايشان را با جسمى ديگر دو جهت افتد.

يكى جهت سوى ايشان- و ديگر جهت‌ [8] سوى آن جسم بيرون، و آنگاه جسمى سوّم‌ [9] بايد كه جهت گير بود [10]،- كه دانسته آمدست كه جهت گير سوى بيرون نكند جهت، سوى‌ [11] اندرون كند.

امّا جسمهاء جهت خواه شك نيست كه اندرون اين جسم بوند، و چون اين جسم يكى بود [12] جايگاههاء [13] ايشان نيز يكى بود، و بجمله جايگاه‌

[1] جايگاه جسمهاء- آ،- جايگاههاى جسمهاء- ط- ه،- جايگاهى هاء جسمهاى- د،- جايگاههاء جسم- خ ك- خ ق.

[2] يكى قلم بيوند- ن.

[3] جسمهائى- ط،- جسمهاى- ن.

[4] بيرون از- ه.

[5] جسم- ط.

[6] جهت كير اين محدود- ه.

[7] يا جهت خواه يعنى غير محيط خواه كره باش و خواه مباش- د- ن.

[8] بى: سوى ايشان و ديگر جهت- ن.

[9] جسم سيوم- ه- ن،- جسمى سيم- د.

[10] جهت و محيط بر همه اجسام بود- ه.

[11] بيرون نكند جهت سوء- ق،- بيرون نكند و جهت سوى- ه،- بيرون مانندگى سوى- د- ن.

[12] بود و- ط.

[13] جايكاه- آ- ن.