نام کتاب : رساله نفس نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 63
دارد» [1].
پس چون اعتدال (نفس) [2]
بغايتى رسد (كه) [3]
باعتدال حقيقى نزديك (تر) [4] از آن «باشد، پس» [5] نفس انسانى بدان [مزاج] [6] پيوندد (و) [7] اگر چنان بودى كه در يك تن (اين)
[8] هر سه نفس «بودى» [9] مفرد، «با هر دو نفس، پس» [10] بايستى كه در حيوان هم مزاج نبات «بودى و جسم نبات حاصل شدى» [11] و در تن مردم «هر دو مزاج بودى و همين
هر دو جسم بودى و مزاج مردم نيز بودى و تن مردم»
[12] و اين محال است، (و اللّه اعلم)
[13].
[5] - ف س: نباشد- ح م د ل: نبود پس- ظاهرا نبود يا نباشد درست است
چنان كه در كتاب معاد مىگويد: «حتى تبلغ الغاية التي لا يمكن ان يكون اقرب منها
الى التوسط».
[10] - م د ح: يا دوازين سه- ف: يا دوازين هر سه مفرد- س آ ندارد.
[11] - آ س: بودى و جسم نبات حاصل شدى و هم مزاج حيوانى و جسم
حيوان حاصل شدى- ف: حاصل شدى و هم جنس نبات و هم مزاج حيوان و هم جنس حيوان- ل م د
ح:
حاصل شدى و هم جسم نبات و هم مزاج حيوان و هم جسم حيوان.
[12] - م د: هم چنين هر سه مزاج و هر سه جسم نباتى و حيوانى و
انسانى بر سبيل انفراد بودى آ س: همين هر دو مزاج و هم اين هر دو جسم بودى و مزاج
نبودى در تن مردم- ف ح: همچنان هر سه مزاج و هر سه جسم نباتى و حيوانى و انسانى بر
سبيل انفراد