نام کتاب : شرح رسالة الطير نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 75
كسى به قدر خود كمالى مىپذيرد و سعادت دو جهانى بدان مقرون مىگردد
و درين باب سخن دراز است.
اما خلاصه سخن آنست كه بدانى كه هر علمى را به اوّل مستنبطى بوده است
كه او را حدس قوى افتاده است از حكم ايزدى تا واضع آن نوع از علم يا از صناعت از
اصناف صناعات را بوى اقتدا كرده آيد و اعقاب او چون در آن نظر مىكردهاند هم به
قوّت خاطر خويش، آن علم و صناعت معلوم كردهاند و هر كس به قوّت حدس خويش آن را
شرحى و بسطى ديگر كردهاند و آن چه ايشان را از حدس خود افتاده است با آن اضافت
كردهاند، به حكم آنك هر آن طالب علم كه خاطر بر گمارد در طلب، اگر بحدّ اوسط باز
خورد ناگاه به ضرورت مطلوب او معلوم گردد. چه چون حدّ اوسط حاصل گشت اقتران قياس و
حصول نتيجه در آن لحظه متابع آن بود و هر وقت كه اين علوم و صناعات و فنون حرف
انقراض افتد بحوادث كبار و وقايع عظام و در عالم حدوث قحط يا سيل ظاهر گردد به
تقدير ايزدى، به اسباب علوى و سفلى انسانى قوى الذّات ايجاد و ابداع كند تا به
واسطه او عالم عمارت پذيرد و احياى علوم و صناعات كند. چنانك در طوفان نوح و غير
آن افتاد. چون آن صاحب دولتى چنان ظاهر گردد، بر وى واجب بود از روى وجوب بهر لفظ
و عبارت كه بوده افادت مبذول داشتن و به ترتيب آن مشغول بودن تا بعضى از ثمرات قوت
حدس او به انواع باقى بماند. استظهار اعقاب نوع را فوجا بعد فوج مقيّد و محكم
گرداند به سلاسل حكمتى تا منسوخ و مندس نگردد و همچنين بر ديگران واجب بود بدان
استفادت مشغول بودن و جهد مبذول داشتن و كمال نفس خويش را از آن ذخيرة حاصل كردن
به تعلّم و تفقّه و تدرّب، و بر سابق واجب بود اعانت لا حق تا كامل بود به تعلّم
از وى، چنانك بخل از مبادى روا نيست بر مستعد قبول از آنك متشبه با او از طريق
اخلاق به مبادى بخل روا نيست بر مستعد. پس
نام کتاب : شرح رسالة الطير نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 75