نام کتاب : شرح رسالة الطير( ابن سهلان ساوى) نویسنده : عمر بن سهلان ساوى جلد : 1 صفحه : 36
زهر خوردن، مانند مىكند، چه مقهور
[1] داشتن قوّتهاى شهوانى [2] و غضبى و توسط نگاه داشتن، در آن مساوى است [3]. با زهر خوردن، و شعور بودن، مر نفس
را كه در اين جهان، بعضى از آن چيزها كه دانستنى است، بداند، او را، بعد از آن
مفارقت [4]، لذّتى خواهد بود، كه با هيچ لذّت [5] اين جهانى، آن را مناسبت نبود، رغبت
صادقه كند، بنا بود در اين جهان، و هر كه زهر بخورد، زنده نبود، يعنى هر كه قوّت
عليله نفس را مستولى ندارد بر قواى بدنى عامله او مقهور بود و مرده و هر كه طرفى
از معرفت حاصل ندارد و او را رغبت نمود به مفارقت اين جهان، و در آن جهان او را
لذّت اين جهانى نبود و پريدن عبارت از قبول كردن فيض، از مبادى [6] و انقطاع علايق، از آنچه از اكتساب
سعادت [7]، باز دارد. و آشيان گرفت [8]، آرام گرفت
[9]. با اين لذّت ناقصه. فخرجه
[10] و استيلا دادن قوّتهاى بدنى را بر قوّت
[11] عامله نفس، و عبارت از صيد كردن باز
[12] مذلّت از آنچه كمال او در آنست، يعنى كمال نفس. و چون از ادراك و
اكتساب آن كمال، باز ماند، اندر صيد، هزار عنا و بلا
[13] ماند، چون آن مرغ صيد كرده، و چنانكه كمال مرغ، اندر پريدنست، و
مراد خويش، اندر پريدن بدست آرد، كمال نفس، اندر فيض ستدن و تصوّر كردن معقولات
است [14]، چنانكه بايد. و مستولى بودن بر
قوّتهاى بدنى تا آن شياطين، او را از راه نبرند، و آنچه خواجه گفت اگر كسى را بال،
نبود، دزدى كند، و بال بدست آرد. پيش از اين گفتهاند كه هر كسى را قوّت آن نبود
كه او بيواسطه تعليم از قوّت حدسى، ناگاه به حدّ