نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 164
و لهذا براهين مغفولة تركناها، و اعتمدنا الأظهر منها؛ [1]
براى اين مدّعا براهينى است كه مورد غفلت قرار گرفته و آنها را
واگذاشتيم و به ظاهرترين آنها اعتماد كرديم.
اگر شيخ الرئيس منكر اتحاد عاقل و معقول است، چرا گفته است: اين
موضوع، براهينى دارد و او بر ظاهرترين آنها اعتماد كرده است؟
هرگز مطلب باطل را نمىتوان مطابق براهين شناخت. از دو حال بيرون
نيست: يا سخن فرفوريوس و اتباع او را در مورد اتحاد عاقل و معقول، حمل بر معنايى
باطل كرده است و يا زمانى كه اشارات را مىنوشته، تغيير عقيده داده است و در هر
صورت، اينكه خواجه فرموده است: شيخ الرئيس مبدأ و معاد را بر مذاقّ مشّاييان
نوشته است [2]، پذيرفتنى نيست.
صدر المتألّهين در پايان فصل هشتم از مرحله دهم اسفار پس از بيان
اينكه شيخ الرئيس در كتاب مبدأ و معاد بر اتحاد عاقل و معقول استدلال كرده است،
مىگويد:
و لست أدري هل كان ذلك على سبيل الحكاية لمذهبهم لأجل غرض من
الأغراض، أو كان اعتقاديّا له لاستبصار وقع له من إضاءة نور الحقّ من أفق الملكوت؛ [3]
نمىدانم آيا اين كار را بر سبيل حكايت مذهب ايشان- به سبب غرضى از
اغراض- كرده يا به دليل استبصارى كه از تابش نور حق بر او واقع شده، اعتقاد داشته
است؟
لكن از شيخ الرئيس به دور است كه برخلاف عقيده خود با ديگران مماشات
كند و سخن آنها را برهانى بشناساند و بر تنها برهانى كه اقامه كرده است، نام «اظهر
براهين» نهد.