نام کتاب : مرزهاى اعجاز (فارسي) نویسنده : خوئی، سيد ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 92
او
گفت:من چه بگويم؟به خدا قسم در ميان شما كسى از من به اشعار عرب آشناتر
نيست،هيچ كس از شما به پايهء من در احاطه به فنون شعر از رجز و قصيده و
اقسام سخن نمىرسد،به خدا قسم سخن محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم شبيه
هيچ كدام از آنها نيست.به خدا قسم سخن او داراى حلاوت و شيرينى خاصى است،از
هر سخنى برتر است، و بالاتر از آن سخنى نيست.
ابو جهل اصرار ورزيد و نظر خواست و گفت هرگز قريش دست از تو بر نمىدارد
مگر اين كه دربارهء قرآن محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم نظر داده و
دربارهء آن داورى نماى.او مهلت خواست و مدتى در اين موضوع فكر كرد،در نتيجه
فكر او به اينجا رسيد كه بگويد:قرآن محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم
جادويى است كه از ساحران رسيده است.[1]
(1)-و نيز از او نقل شده:هنگامى كه پيامبر برخى از سورههاى قرآن را براى
او خواند،او به انجمن قريش رفت و چنيني اظهار نظر كرد: به خدا قسم از محمد
صلى اللّه عليه و آله و سلم سخنى شنيدم،كه به كلام انس و جن شباهت
ندارد،سخن او برترى و زيبايى خاصى دارد،شاخسار آن پر ميوه،و ريشههاى آن پر
آب و پر بركت است،سخنى برجسته كه هيچ سخنى از آن برجستهتر نيست،و بالاتر
از آن است كه بتوان با آن به معارضه پرداخت.[2]