responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مرزهاى اعجاز (فارسي) نویسنده : خوئی، سيد ابوالقاسم    جلد : 1  صفحه : 43

از اين نظر مشيت حكيمانهء الهى بر اين تعلق گرفت كه پيامبر خود را با اعجاز بيان و بلاغت خارق العاده قرآن،مبعوث سازد تا ملت عرب بدانند كه قرآن او سخن خداست،و فصاحت و بلاغت آن از حدود توانايى بشر خارج است و اين مطلب به قدرى روشن بود كه هر فرد منصفى را به اقرار واداشت.[1]


[1].ابن سكيت از امام هادى عليه السّلام پرسيد:چرا خداوند موسى بن عمران عليه السّلام را با عصا و يد بيضا و كارهايى كه شبيه اعمال خارق العادهء ساحران بود،و حضرت مسيح عليه السّلام را با طبابت و شفاى بيماران،و حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم را با كلام فصيح و بليغ،برانگيخت و معجزهء هر كدام را مختلف قرار داد؟
امام در پاسخ او چنين فرمود:هنگامى كه خداوند موسى عليه السّلام را به رسالت برانگيخت فن رايج در عصر او سحر بود او از ناحيهء خدا معجزاتى مناسب فن رايج آن عصر، آورد كه ياراى مقابله با آن نبود و با معجزات خود همه سحرهاى آنها را باطل ساخت و حجت را بر آنان تمام نمود.
آن گاه كه حضرت عيسى براى هدايت مردم از جانب خدا مبعوث شد،طبابت و پزشكى بر اثر رواج بيمارى،رونق بسزايى داشت او از ناحيهء خداوند با معجزات مناسب زمان خود برانگيخته شد و كسى را ياراى مقابله با آن نبود.او با زنده كردن مردگان و با شفا بخشيدن به نابينايان و بيماران مبتلا به«پيسى»حجت را بر ملت آن زمان تمام نمود.
وقتى حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم از ناحيه خدا مبعوث شد،سخنورى و انشاى كلام فصيح و بليغ،فن رايج عصر بود.او از ناحيهء خدا براى آنان مواعظ و حكمى آورد كه مقابله با آن در امكان مردم آن زمان نبود(و همهء اين مواعظ و نصايح را در قالب كلام فصيح و بليغ ريخت)و حجت را با برترى و عدم امكان معارضه بر آنان تمام نمود و قول آنان را باطل ساخت.(كافى،ج 1،كتاب عقل و جهل،حديث 20).

غ

نام کتاب : مرزهاى اعجاز (فارسي) نویسنده : خوئی، سيد ابوالقاسم    جلد : 1  صفحه : 43
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست