responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگاني حضرت علي الهادى(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 64

از خيران اسباطى روايت كرده‌اند كه گفت: در مدينه بر امام هادى عليه السلام وارد شدم. آن‌حضرت به من فرمود:

واثق چه مى‌كند؟ پاسخ دادم: او سلامت است. پرسيد جعفر چه مى‌كند؟ گفتم: او را به بدترين احوال در زندان محبوس ديدم. پرسيد: ابن الزيات چه مى‌كند؟ گفتم: فرمان، فرمان اوست. و من ده روز است كه از پيش آنها بدين جا آمده‌ام. در اين هنگام آن‌حضرت فرمود: واثق مُرد و جعفر متوكّل بر جاى او نشست و ابن الزيات نيز كشته شد. پرسيدم: اين حوادث چه وقت واقع شد؟ فرمود: شش روز پس از خروج تو از بغداد.

و حوادث همان گونه بود كه آن‌حضرت فرموده بود. [1]

همچنين آن‌حضرت از مرگ متوكّل خبر داد زيرا بر او نفرين كرد و نزديكان را خبر داده بود كه طى سه روز (آينده) مى‌ميرد.

هنگامى كه فرمانده سپاهيان متوكّل آن‌حضرت را به سرّمن رأى مى‌برد، سلاح خويش را برداشت و دو بارانى نمدين و چند كلاه نيز مهيّا كرد تا اگر با باد و بوران كه در ايام تابستان اصلًا قابل پيش بينى نبود، رو به رو شد جانب احتياط رعايت كرده باشد. بر خلاف انتظار سپاهيان، اين طوفانها واقع شد وعدّه‌اى از افراد سپاه كه در ركاب آن‌حضرت بودند كشته شدند و امام به فضل خداوند جان سالم به در برد. [2]

علم و دانش آن‌حضرت در مناظره با يحيى بن اكثم كه در ميان‌


[1] - بحارالانوار، ج 50، ص 151.

[2] - همان مأخذ، ص 142- 144.

نام کتاب : زندگاني حضرت علي الهادى(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 64
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست