responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگاني حضرت علي الهادى(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 61

و نه در مجلس شراب من بنشيند و نه من در اين امور فرصتى مى‌يابم (كه او را به اين گونه كارها بكشانم). گفتند: اگر از او فرصتى نيابى در عوض اين برادرش موسى است كه باده گسار و نوازنده است، مى‌خورد و مى‌نوشد و عشقبازى مى‌كند، بفرستيد او را بياورند و بر مردم كار را مشتبه سازيد و بگوييد اين شخص ابن الرضا است.

متوكّل نامه‌اى به موسى نوشت و او را با تعظيم و تجليل وارد كردند و همه بنى‌هاشم و سران لشكر و مردم به استقبالش شتافتند، غرض متوكّل اين بود كه وقتى او رسيد املاكى به وى واگذار كند و دخترى به او بدهد و ساقيان شراب و كنيزكان نوازنده نزد وى بفرستد و در حق او احسان و نكويى به خرج دهد و منزلى عالى در اختيارش گذارد كه خود در آنجا به ديدنش برود.

چون موسى وارد شد، حضرت هادى عليه السلام در پل وصيف- نام جايى است كه به پيشواز مسافرين مى‌روند- با موسى ملاقات كرد و بروى سلام گفت: و حقّش را ادا كرد و فرمود: اين مرد (متوكّل) تو را فراخوانده تا حرمتت را هتك كند و از شأن تو بكاهد. به او بگو كه اصلًا اهل باده گسارى نيستى، موسى گفت: اگر مرا براى اين غرض خواسته پس بايد چه كنم؟ فرمود: شأن خويش نگاه دار و چنين كارى مكن. موسى از پذيرفتن پند و اندرز امام خوددارى كرد. امام صحبت خود را تكرار كرد ولى مؤثر واقع نشد.. عاقبت آن‌حضرت فرمود: ولى بدان كه اين مجلس كه متوكّل در نظر گرفته مجلسى است كه هرگز تو با او در آن گرد نياييد، و همان‌

نام کتاب : زندگاني حضرت علي الهادى(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 61
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست