نام کتاب : زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 79
بنويس و آن را به ما بده. چون مرد نيازش را نوشت و امام آن را خواند،
با تواضع تمام دو برابر آنچه را كه مرد طلب كرده بود، به وى بخشيد. برخى كه شاهد
اين صحنه بودند، عرض كردند: اى فرزند رسول خدا! اين يادداشت چه پر بركت بود! امام
حسن به آنان فرمود: بركت اين ورقه براى ما بيشتر است، زيرا خداوند ما را شايسته
انجام كار نيك قرار داده است. آيا نمىدانيد كه كار خير آن است كه بدون درخواست
انجام شود، امّا اگر پس از آن كه فرد نيازش را به تو باز گفت و توبدو چيزى بخشيدى
در واقع بخشش تو در ازاى آبروى او بوده است و چه بسا او شب را در بسترش با بى تابى
و نگرانى به صبح رسانده و در ميان بيم و اميد غوطه خورده است كه آيا فردا اندوهناك
و شكست خورده بازش مىگردانند يا با خوشحالى و سرور؟ پس او به نزد تو مىآيد در
حالى كه زانوانش مىلرزد و دلش از ترس لبريز شده است. پس اگر تو حاجت وى را در
ازاى آبرويش روا دارى اين براى او بسى بزرگتر از كار خيرى است كه در حقّ او انجام
دادهاى.
2- مردى نزد آنحضرت آمد و از وى كمك خواست. امام عليه السلام پنجاه
هزار درهم و پانصد دينار به او بخشيد و به وى فرمود: حمّالى بياور تا اين پولها را
با خود ببرد. مرد حمّالى حاضر كرد پس امام رداء خود را به حمّال بخشيد و فرمود:
اين هم كرايه حمّال.
3- اعرابى به قصد عرض حاجت نزد امام حسن آمد. آنحضرت به اطرافيان
خود فرمود: آنچه در خزانه است بدو ببخشيد. چون به خزانه رفتند بيست هزار درهم در
آن يافتند و پيش از آنكه آن مرد نياز خود را
نام کتاب : زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 79