نام کتاب : زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 74
بود با او تجديد ميثاق كنند. عايشه نيز بر استرى سياه و سفيد سوار
بود و از بنىاميّه خواست كه بيرون شوند. آنان نيز به طرف صفوف شكوهمند تشييع
كنندگان مهاجر و انصار، بنى هاشم و ديگر مردم مؤمن مدينه آمدند. عايشه فرياد زد:
پروردگارا! جنگ بهتر از آرامش است. آيا عثمان در جايى دور از مدينه به خاك سپرده
شود و حسن در كنار جدش؟!
سپس در ميان بنى هاشم فرياد زد: فرزندتان را دور كنيد و او را از
اينجا ببريد كه شما قومى دشمن و مخالفيد! اگر امام حسن به برادرش امام حسين وصيّت
نكرده بود كه در تشييع جنازهاش اجازه خونريزى ندهد و اگر حسين در ميان آنان بانگ
نداده بود كه «اى بنى هاشم شما را به خدا كه وصيّت برادرم را پايمال مكنيد او را
به سوى بقيع بريد كه خود او گفت: اگر مرا از به خاك سپارى در كنار جدّم بازداشتند،
با كسى نستيزيد و مرا در بقيع، در كنار مادرم، دفن كنيد»، بنى هاشم زمين را از لوث
وجود بنى اميّه پاك مىكردند. جسارت بنىاميّه تا آنجا بالا گرفت كه حتّى پيش از
باز گرداندن جنازه به سوى بقيع، اقدام به تير باران جسد كردند به طورى كه هفتاد
تير فقط بر پيكر پاك آنحضرت فرو رفته بود.
تشييع كنندگان، پيكر امام حسن عليه السلام را به سوى بقيع بردند و در
ميان جمعيّت انبوه مردم او را در مكانى كه هم اكنون زيارتگاه آنحضرت است، به خاك
سپردند.
سبط اكبر رسول خدا اينچنين پاك و مظلوم زيست و اينچنين حقّ او را
پايمال كردند. و اينچنين مظلومانه به شهادت رسيد.
درود خدا بر او باد تا زمانى كه شب و روز پاينده است.
نام کتاب : زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 74