responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اصول حكمت اسلامى و ديدگاه هاى فلسفه بشرى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 278

وَأَنَّهُ‌هُوَأَضْحَكَ‌وَأَبْكَى‌* وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا* وَأَنَّهُ خَلَقَ‌الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى‌ [1].

«و اوست كه مى‌خنداند و مى‌گرياند، و اوست كه مى‌ميراند و زنده مى‌كند و اوست كه زوج‌ماده و نر را آفريد.».

وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ* وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ‌ [2].

«و او خدايى است كه مرا طعام مى‌كند و سيرابم مى‌سازد و هرگاه بيمار شدم بهبودم مى‌بخشد.»

و اين همان عاملى است كه انديشه جبر را به انسان الهام مى‌كند، زيرا هر فعلى لاجرم بايد فاعلى داشته باشد و اين همان است كه به اعتقاد جبر آلود برخى انجاميده است و اين كه فعل انسان، از سوى خداوند صادر شده است، تا جايى كه برخى از فلاسفه مسلمان نيز باور يافته‌اند كه فعل انسان از سوى خدا صادر گشته است و گفته‌اند كه فعل به صورت مستقيم از بنده و به صورت غير مستقيم از خدا سر مى‌زند. هنگامى كه از اشاعره پرسيده مى‌شود: بنابراين چگونه خداوند فعل را انجام مى‌دهد و بنده را به سبب آن مؤاخذه مى‌كند؟ و اگر او موجب حقيقى ارتكاب گناه است پس چگونه مى‌تواند ارتكاب اين گناهان را مورد مؤاخذه قرار دهد؟ و اگر خدا در انجام نيكيها اصل است پس شايستگى بنده در دست يافتن به پاداش و فردوس برين چگونه است؟ آيا در اين، ستمى فاحش نهفته نيست.

آنها پاسخ مى‌دهند: چنين باشد، اصلًا فرض كنيم كه خدا ستم كرده است.

در پاسخ به ايشان گفته مى‌شود: ستم، امر قبيحى است و نسبت قبح به خداوند امرى نادرست است.

و آنها در پاسخ مى‌گويند: حسن وقبح، امورى عقلى نيستند و وظيفه عقل تعريف و جدا كردن اين دو امر از يكديگر نيست، بلكه بايد آن را از وظايف‌


[1] - سوره نجم، آيات 43- 45.

[2] - سوره شعراء، آيات 79- 80.

نام کتاب : اصول حكمت اسلامى و ديدگاه هاى فلسفه بشرى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 278
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست