مردم به يك حاجى بديده احترام و اعتماد مىنگرند، زيرا حاجى در
روزهاى حجّ به تقوى و آداب نيكوى معاشرت و اخلاق فاضله مجهّز شده است، ولى مردم
در بدست آوردن مراتب تقوى و فضيلت متفاوت اند، گروهى از آنها با روحيّه تقوى و
حقايق آن باز مىگردند، و گروهى ديگر تنها به ظاهر بسنده مىكنند. كسانى كه به
روحيّه تقوى مجهّز مىشوند، همان كسانى هستند كه حقيقت تقواى آنها، در پيوند با
برادرانشان ظهور مىيابد، پس هيچگاه ظلم و ستمى روا نمىدارند، و حقّى را زير پا
نمىنهند، و كسى را مسخره نمىكنند. ولايت خدا و رسول و اهلبيت، با ولايت مؤمنان
و محبّت آنها و شتاب در برآوردن نيازهاى آنها و هميارى با ايشان در نيكوكارى و
تقوى، كمال مىيابد. پس كسى كه با اين ولايت كامل از حجّ باز گردد به تحقيق با
توشهاى سترگ بازگشته كه در اين جهان و آن جهان سودش رساند.
بهرههاى دنيوى
خداوند سبحان ما را فرمان داده به حجّ رويم تا منافع خويش را شاهد
باشيم، كه از اين منافع بينشهاى زير است:
اوّل- حاجى در آستانه خانه خدا فرصت آن را مىيابد كه در امور خويش و
از جمله وضع زندگيش بينديشد. تو نيز اينك بينديش كه چگونه مىتوان مرتبه يا مراتبى
بهتر به دست آرى. اگر كارگرى بينديش چگونه مىتوانى بازرگان شوى، و اگر كارمندى
طرحى درانداز تا رئيس شوى، و اگر دانشمند و كارشناسى طرحى درانداز تا به والاترين
مراحل علمى دست يابى. چرا كه نه؟ حال كه ميهمان خداوند رحمانى، و خداوند به دعا
دستورت داده