responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 99

رو شرح مقدّمات آن درز گرفته مى‌شود. مهم اين است كه «حبيب» كارى كرد و به راهى رفت كه در انتها به او «بهشت» را تعارُف كردند كه:

«آقاى حبيب! بفرماييد بهشت!»

وقتى حبيب، به ضيافت الهى دعوت مى‌شود، فراموش مى‌كند كه در اين راه، شكنجه شده، سوزانده و پودر شده است. بلكه فاميل و قومش را ياد مى‌كند و آرزو مى‌كند كه كاش آن‌ها در جريان قرار مى‌گرفتند كه چه نيك‌عاقبت شدم:

«قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنْ الْمُكْرَمِينَ».

(بعد از اين‌كه شهيدش كردند و به او گفته شد: وارد بهشت شو!) گفت: اى كاش قوم من مى‌دانستند كه پرودگارم مرا آمرزيده و از گرامى‌داشتگان قرار داده است.

بعضى از مفسّرين مى‌گويند:

«حبيب اصلًا نمرد! بلكه خدا او را زنده، به بهشت بُرد [1]. چون در قرآن نيامده است كه او كشته شد. بلكه مى‌فرمايد: به او گفته شد: وارد بهشت شو!»

بعضى ديگر از مفسّرين مى‌گويند:

شيوه‌ى قرآن، مقدّمات است. لذا منعى ندارد كه حبيب كشته شده باشد.

مرگ او هم شهادت و او در شمارِ سابقين است. در روايت آمده است:

سابقين چهار تن هستند: فرزند مقتول حضرت آدم، حبيب نجّار، مؤمن آل فرعون، و علىّ‌بن ابى‌طالب- عليه أفضل الصلاة والسلام- كه البتّه على عليه السلام بر سه نفر ديگر فضيلت دارد. [2] آيه‌ى‌ «االسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ اولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» در مورد همين چهار نفر وارد شده است.

در روايتى ديگر آمده است كه: صديقون سه تن هستند: حبيب النجار،


[1] -/ بحارالانوار، ج 14، ص 243.

[2] -/ بحارالانوار، ج 66، ص 156.

نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 99
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست