نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 36
امّا در آيهى بعدى «عَلى صراطٍ مستقيم»
شاهد تأكيدات زياد نيستيم؛ براى اينكه پيغمبر صلى الله عليه و آله ابتدا بايد:
«عَلى صراطٍ مُستقيم» باشد؛ تا لفظ پيغمبر بر او صدق كند. اگر گفتيم: فلان كس،
پزشك است، قبل از هر چيز احتياج به مدرك پزشكى دارد كه سازمان نظام پزشكى آن را
تأييد كرده باشد.
در اين جا هم خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله مىگويد:
«تو پيامبر و از مُرسلين هستى» بنابر اين در راهى گام نهادهاى كه
پيامبران قبل از تو در آن راه قدم برداشتهاند كه جز راه مستقيم نيست.
فرق ميان طريق و صراط
طريق، به تمام راههايى كه پا بر آن كوبيده مىشود، گفته مىشود؛ چه
راه منزل، چه كوچه و خيابان. ممكن است اين راهها با بنبست روبرو شود يا نشود.
امّا صراط، اخصّ از طريق است و به بزرگراهى گفته مىشود كه همه در آن
حركت مىكنند و بنبستى در آن متصوّر نيست.
سؤال ديگرى كه ممكن است مطرح شود، اين است كه چرا وصفِ «مستقيم» براى
صراط آورده شده است و نه اوصافى چون «قويم»؟
همچنان كه از ظاهر لفظ «مستقيم» پيداست، از باب استفعال است و دلالت
بر طلب مىكند.
«مستقيم» يعنى راه صحيحى كه انسان ضمن اينكه در آن حركت مىكند و
آن را مىپيمايد، قوامِ شخصيّت او نيز تثبيت و تأييد مىشود. با اين توضيح،
«استقامت» يعنى اينكه انسان در راهى حركت كند و خودش خواهان قوام و راستى آن راه
باشد.
اينكه در سورهى حمد، ياسين و ديگر سورههاى مباركهى قرآن، اين
كلمه آمده است، شايد اشاره به نكتهى بالا داشته باشد. بنابر اين «صراط
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 36