نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 259
يكى از حاضران: شتر «ناسل» به شترى مىگويند كه به تندى راه مىرود.
/ ب
دقيقهى نودىهاى كرهى زمين!/
استاد رحمانى: كلمهى «نسل» به معناى «جدا شدن» است. اگر به نسل
انسان، نسل مىگويند، چون فرزندان انسان از انسان جدا مىشود. آنگاه به هر چيزى كه
از جايش جدا شد، «نسل» مىگويند. اين جدا شدن، گاهى از محلّ سابق است؛ مثل وقتى كه
شخص دارد راه مىرود كه از محلّ قبلى جدا مىشود. نهايت اينكه نسل، جدا شدنِ سريع
است.
بنابر اين در همهى مواردى كه ذكر كرديم (جدا شدن در سير، راه رفتنِ
مخصوص در سفر مكّه و جداشدن فرزندان از والدين) «جدا شدن»، وجود دارد.
ضمناً شما در بارهى «وَ لا إِلىَ أَهْلِهِمْ
يَرْجِعُونَ»؛ مطلبى فرموديد كه بنده نظر ديگرى دارم. به زعم من، نفخهى اوّل كه
همان «صَيْحَةً واحِدَه» (برگرفته از آيهى «مَا
يَنْظُروُنَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً» باشد، مربوط به مرگ در همين
دنياست. به هنگام مرگ، هر كسى دوست دارد كنار زن و بچّهاش باشد.
قبل از شروع قيامت افرادى در دنيا هستند كه هنوز زندهاند و اجلشان
سر نيامده است. طبعاً قبل از برپايى قيامت، نبايد زندهاى در جهان باشد و همه بايد
بميرند. اينجاست كه با نفخهى اوّل همهى زندهها مىميرند و اين نفخه، آنچنان با
شتاب و سرعت، باعث مرگ مىشود كه آنها نه مىتوانند توصيهاى كنند- و حرفى بزنند-
و نه مىتوانند نزد خانوادهشان برگردند و نزد آنها جان دهند؛ چون اصلًا ديگر كسى
باقى نمانده است كه افراد مزبور بخواهند نزد او بروند و پيش او بميرند!
/ باين هم از شانس بدِ كسانى است كه به قول بعضىها دقيقهى نودى
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 259