ج: هنگامى كه قرآن يك قصه واحد را تكرار مىكند، در هر موضع به جزئى
معين از آن توجه دارد كه مناسب است با مطلبى كه قصد بيان آن دارد.
اين روش بر حوادث قصه پرتو خاص مىتاباند و آن معنى را كه بايد از آن
عبرت گرفت بيرون مىكشند.
در سوره انبياء قرآن حكيم به دو گونه انسان را متوجه مسئوليت خود
مىكند
اول: مسئوليت در برابر اعمال بد كه پاداش آن عذاب و عقاب است چنان كه
قوم لوط و نوح بودند.
دوم: مسئوليت در برابر اعمال نيك كه ثواب فراوان در پى دارد چنان كه
نوح و لوط و كسانى كه به آنها ايمان آورده بودند از آن بهرهمند گرديدند.
همچنين براى ما بيان مىكند كه پيامبران در ساعات سختى به
پروردگارشان روى مىآوردند و به درگاه او دعا مىكردند و خداوند هم آنان را از
آسيب دشمنانشان در امان مىداشت. از خواندن داستانهاى پيامبران درمىيابيم كه
زندگى ايشان همه/ 348 راحت و شادمانى نبود، بلكه سراسر آلام و مشكلات بود. ولى
آنان به اذن خدا بر آن مشكلات غلبه يافتند. ما نيز در زندگى با سختيهايى مواجه
مىشويم كه بايد در برابر آنها پايدارى ورزيم ولى مسلم است كه تا از ذات احديت مدد
نجوييم آن مشكل از پيش پاى نتوانيم برداشت.
شرح آيات
رهايى لوط
[74] وَ لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً
و به لوط حكم و علم داديم.» بزرگترين نعمتى كه خداوند به بندهاش مىدهد نعمت
هدايت است كه به شناخت حقيقت منجر مىشود. و غايت هدايت نبوت است. خداوند به لوط
«حكم» عنايت كرد، يعنى نبوت. و نبوت مجرد علم غيب به حقايق نيست بلكه اجازتى است
كه از خدا براى پيامبر صادر مىشود تا خليفه او در روى زمين باشد به عبارت ديگر