ممكن است كه آتش در نقطه دوردستى بوده و موسى نمىخواسته زن و فرزند
خسته خود را به نزد آن بكشاند./ 134 از اين رو آنها را در همانجا نشاند.
أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً يا در
روشنايى راهى بيابم.» شايد از كسانى كه در اطراف آتش باشند راه را بپرسم.
قرآن، بيشتر موجز سخن مىگويد و در خلال ايجاز خود به نيازمنديهاى
انسان در زندگى دنيوىاش اشارت دارد. مثلا در اينجا نخست يك نياز مادى مطرح مىشود
و آن آتش و گرم شدن به آن است ولى از سوى ديگر سخن از راهيابى و هدايت است و
رسولان پروردگار به اين دو جنبه يعنى جنبه مادى و معنوى زندگى توجه دارند.
نداى مقدس
[11] فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسى
چون نزد آتش آمد ندا داده شد: اى موسى.» موسى آمد كه قدرى آتش بستاند و از صاحبان
آن راه را بپرسد. ولى ندايى را شنيد كه نمىدانست از كجاست. از اين رو در تعبير
قرآنى آمده است كه «ندا داده شد» موسى پيش از آن كه مناجات را آغاز كند ندا را
شنيد. چرا؟ زيرا انسان بىخبر از همه جا را نخست بايد از دور صدايش بزنند تا آن
گاه كه به خود آيد از نزديك با او حرف بزنند.
اين كسى كه مرا به نام صدا زد كيست؟ چه كسى در اين صحرا مرا
مىشناسد؟
[12] إِنِّي أَنَا رَبُّكَ من پروردگار
تو هستم.» اين بار پاسخ صريح و روشن بود. آن كه با تو سخن مىگويد خداى تعالى