بزرگ». يعنى صفتش از صفت كرسى است و هر دو در اين خصوصيت يكسان و
قرينند.
[6] لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ
وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى از آن اوست آنچه در آسمانها و
زمين و ميان آنهاست و آنچه در زير زمين است.» قرآن براى كسى قائل به مالكيت چيزى
نيست. خدا مالك همه چيز است و بس اوست كه بر همه كاينات فرمان مىراند. اگر چيزى
به كسى دهد تنها به او اجازه مىدهد كه از آن استفاده برد نه اين كه مالك حقيقى آن
باشد.
[7] وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ
يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى اگر سخن بلند گويى، او به راز نهان و
نهانتر آگاه است.» چون به صداى بلند چيزى گويى نه تنها خدا به آنچه گفتهاى آگاه
است بلكه منظور و مقصودى را كه در پس آن نهفته داشتهاى مىداند و بر ظاهر و باطن
سخن تو علم دارد.
/ 129
تجلّى خداوند
[8] اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ
الْحُسْنى اللَّه، آن كه هيچ خدايى جز او نيست. نامهاى خوب از آن اوست.» همه
هر چه جمال است و جلال و آن عظمت كه در عالم وجود مشاهده مىكنى همه نشانى از
اسماء خداوندى هستند و انعكاسى از آن اسماء بر طبيعتاند. گاه تو جوينده زيبايى
هستى، چون به چيزى زيبا دست مىيابى خواستار چيزى زيباتر از آن مىشوى. گاه در
جستجوى قدرت و توانايى هستى چون شخص قوى و توانايى را مىبينى در اين انديشهاى كه
به قوىتر و تواناتر دستيابى چنين است ديگر صفات و سجايا، زيرا بر قلب تو جلوهاى
از جمال و جلال و عظمت پروردگار تو تابيده است و به مخلوق هرگز راضى نمىشود، مگر
آن را يابد كه صاحب جمال و جلال و قدرت و عظمت حقيقى باشد.
[5]