روشنى خورشيد سراسر زمين را فرامىگيرد و همه اشخاص و اشياء را روشن
مىسازد و رنگها را آشكار مىسازد، و نقش خود را تا اين اندازه به انجام مىرساند،
و هنگام انجام گرفتن نقش چشم در ديدن فرامىرسد. و به همين گونه قرآن نقش خود را
در آن هنگام به انجام مىرساند كه هدايت انتشار مىيابد و حقايق آشكار مىشود، و
پس از آن قلب و بصيرت عمل خود را براى ادراك و دريافت اين حقايق آغاز مىكنند، پس
اگر آدمى بصيرت و قلب خويش را قفل كند، از هدايت قرآن چيزى به دست نمىآورد و
حقايق را نمىتواند بشناسد، درست همچون كسى كه چون چشم را ببندد، على رغم تابش نور
خورشيد بر همه چيزها و آشكار بودن آنها، هيچ چيزى را نمىتواند ببيند.
به همين گونه قرآن نقش عقل و انديشيدن را از بين نمىبرد، ولى عقل،
بدون آن كه از هدايت قرآن بهرهبردارى كند، نمىتواند حقايق را بازشناسد، و درست
همچون چشم است كه امكان ندارد بدون روشنى اشياء را ببيند، و به همين گونه تفكر و
انديشيدن نقش قرآن را از بين نمىبرد، چنان كه چشم نقش روشنى را از بين نمىبرد.
/ 336 بنا بر اين بر انسان روا نيست كه چنين بگويد: تا زمانى كه قرآن
وجود دارد، هيچ نيازى به آن ندارم كه به تفكر و تعقل و تبصر بپردازم، چه اگر چنين
كند مثل او همچون مثل كسى است كه ديدن و مشاهده كردن را ترك گويد و حجابى در برابر
دو چشم خود قرار دهد، به اين بهانه كه روشنى موجود است، و زمين