تقيه به چالش با ايشان برخاست، و بر ايستار ثابت خود باقى ماند.
ديگران از پا درآمدند و با آسودگى قلب كفر را پذيرفتند و در معرض خشم
خدا سبحانه و تعالى قرار گرفتند.
وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ
مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ/ 138 عَظِيمٌ- ولى آن
كسان كه سينهاى گشاده براى پذيرفتن كفر دارند، در معرض خشم خدا قرار مىگيرند و
به عذابى بزرگ گرفتار خواهند شد.» چه آنان خواستار آن شدند كه طاغيان را راضى
كنند، پس خدا بر ايشان خشم گرفت، و لفظ «فعليهم» خبر لفظ «من كفر باللّه» است.
ريشه مشكل و مسئله
[107] و ريشه مشكل و مسئله به ايستار ايشان نسبت به دنيا بود كه آن
را از زندگى در سراى ديگر برتر مىشمردند.
ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى
الْآخِرَةِ- بدان سبب كه آنان زندگى دنيا را بر زندگى آخرت ترجيح دادند و
دوستدار آن شدند.» يعنى دوستى ايشان نسبت به دنيا چندان زياد شد كه آن را بهتر و
برتر از زندگى در آخرت شمردند.
وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ-
و خدا گروه كافران را هدايت نخواهد كرد.» پس آن كس كه دنيا را بر آخرت ترجيح دهد و
آن را دوست بدارد، خدا با سلب كردن نور عقل وى او را در معرض خشم خويش قرار
مىدهد، و او را در تاريكى جهل ذاتى خودش رها مىكند، از آن روى كه از ابتدا كفر
را برگزيده بوده است.
اين آيه حكايت از آن مىكند كه معرفت و يقين و هدايت، همه بعد از
اختيار و گزينش سالم و برتر شمردن آخرت بر زندگى دنيا حاصل مىشود.