سوم آن كه: در تهيه وسايل جهاد بكوشد و اين بعضى از موضوعاتى است كه
سياق سوره از آن سخن مىگويد. افزون بر اين به هدفهاى انسانى جهاد آگاه باشد تا
مباد كه به جاى جهاد در راه خدا به صورت انسانى كينهتوز درآيد.
در آيات (58 تا 60) سخن از صدقات است به سبب ارتباطى كه اين صدقات با
جهاد دارند، سپس سخن از منافقان است و نقش تخريبى آنان در مبارزه. آيات (61 تا 68)
سخن از مؤمنان و وحدت و صفات عاليه ايشان است و آيات (71 و 72) فرمان به قتال
منافقان و كفار است و نيز در اين موضوع كه بعضى از مردم پس از آن كه ايمان آوردند
در اثر تعرض مردم، راه نفاق مىپويند. آيات (75 تا 78) بحث از كسانى است كه
منافقان كه صدقه و زكات نمىدهند. آيات (79 تا 80) از كسانى كه از جهاد تن مىزنند
سخن رفته است. آيات (81 و 87) در باب عذرتراشيهاى منافقان است در امر جهاد و
استثناهايى در امر جهاد. آيات (90 تا 96) بحث از اعراب منافق است و اعراب مؤمن.
آيات (97 تا 99) از اهل مدينه سخن مىگويد و در آيه (101) از اعراب منافق غير
معروف.
از مطالب ديگر اين سوره اين است كه طايفهاى از اعراب به گناهان خود
اعتراف كردهاند و واجب است كه از آنان صدقات و زكات گرفته شود تا پاكيزه شوند و
توبه آنان پذيرفته گردد، (آيات 102 تا 104) پس از انگيزش بر عمل، صحبت از گروهى
است كه مسجد ضرار را ساختند و در آنجا قصد پيكار با خدا و رسول خدا را داشتند. در
آيات (105 تا 110) ذكر اين گروه است و ترغيب مسلمانان به ترك آنها و بريدن از
ايشان و به جاى آن مسجد تقوى را برگزيدن. در آيات (111 و 112) سخن از مؤمنانى است
كه جانها و مالهاى خود را در راه خدا دادند و اين نكته كه ميان مسلمانان و كافران
هيچ پيوندى نيست و خدا حجت خود بر بندگانش تمام كرده/ 111 و كسانى كه به جهاد روند
يا توبه كنند مورد بخشايش الهى واقع مىشوند.
(آيات 113 تا 118) بدين سبب بر مؤمنان قتال واجب است تا شناخته شود
كه اعمال صالحه آنان پذيرفته آمده است و جزاى آن داده شده (آيات 119 تا 121)
همچنين بايد طايفهاى براى تفقه در دين و بيم دادن مردم از شهر خود خارج شوند