و اما آخرين شرط پيروزى پس از اطاعت محض همانا شكيبايى و تحمل
دشواريهاست.
وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ
صبر پيشه گيريد كه خدا همراه صابران است.» آرى، شكيبايى، آدمى را در برابر مصاعب و
مشكلات يارى مىكند و استوارى مىبخشد. هر جا شكيبايى باشد استراتژى دراز مدت است
و تاكتيكها پى در پى و مستمر اجرا مىشود و جنگاوران در عين تحمل زخمها و جراحتها
در عرصه نبرد مىمانند تا در كارزار رايت پيروزى را بر فراز سر خود به اهتزاز در
آوردند اينها كه بر شمرديم جلوهاى از جلوههاى شكيبايى است و شكيبايى را جلوههاى
است بس تابناكتر از آنچه گفتيم.
[47] چون پيكار براى هدفى مقدس باشد، طبيعت و اتفاق نيز به مدد
پيكارجويان مىآيد و گامهايشان را استوارى مىبخشد. اما اگر هدف پيكار هدفى نامقدس
باشد، مثلا براى كسب افتخار و نام آوازه باشد يا آن كه بدين هدف باشد كه او از
ديگران نعمت و مواهب بيشتر دارد پس حق اوست كه ديگران را فرمانبردار خود سازد،
خداى تعالى نيز او را يارى نخواهد كرد.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ
رِئاءَ النَّاسِ همانند آن كسان مباشيد كه سرمست غرور و براى
خودنمايى از ديار خويش بيرون آمدند.» هنگامى كه كسى احساس بىنيازى كند و چنان
پندارد كه اكنون كه در زندگى مادى و نعمات اين جهانى به حد كمال رسيده، غرور بر او
چيره مىشود/ 73 و در اين حال مىخواهد كه ديگران را مقهور اراده و قدرت خويش
گرداند و بر آنان تسلط يابد.
در تفاسير از ابن عباس نقل شده كه چون ابو سفيان ديد كه كاروانش به
جاى امنى رسيده است قريش را گفت كه باز گردند. ابو جهل گفت: نه باز نمىگرديم تا
به بدر برويم (و بدر در آن ايام يكى از بازارهاى عرب بود كه هر