إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ كه او به
آنچه در دلهاست آگاه است.» خداوند به بيم و هراسى كه در دلهاى مؤمنان جايگزين
مىشود احاطه دارد.
[44] حتى در آغاز نبرد مىبينيم كه خداى تعالى جماعت كفار را در چشم
مسلمانان اندك مىنمايد، هر چند/ 66 در شمار بر آنان بيشى داشتند. اين امر سبب شد
كه مسلمانان با دلى پرتوان روى به كارزار نهند. اما دشمنان نيز به قدرت خداوندى
مسلمانان را اندك شمردند تا دشمن را حقير شمارند و به ساز نبرد چنان كه بايد
نكوشند همه اينها براى آن بود كه جنگ به شكست دشمن و انتشار امر رسالت انجامد.
وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ
قَلِيلًا و آن گاه چون به هم رسيديد آنان را در چشم شما اندك نمود.» در حالى
كه شمار آنان نزديك به هزار تن بود.
وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً
كانَ مَفْعُولًا وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ و شما را
نيز در چشم آنان اندك تا خدا آن كار كه مقرر داشته بود واقع گردد و همه كارها به
خدا باز مىگردد.» اوست كه با وجود سنن و معيارهاى ظاهرى بر وفق حكمت بالغه خويش
كارها را تدبير مىكند. آنجا عواملى است نهانى، بعضى روحى و بعضى طبيعى و اين
عوامل در لحظات مهم نقش مهمى بازى مىكنند. مثلا در حمله امريكا به ايران پس از
پيروزى مؤمنان دشمن با يك توفان ريگ روان روياروى شد كه هرگز آن را در محاسبات خود
نياورده بود. اين امر سبب شكست حملهاى شد كه بزرگترين نيروى نظامى جهان ماهها در
بسيج آن وقت صرف كرده بود. و پنداشته بود كه بر اراده خداوندى غلبه مىيابد ولى
عامل طبيعى به گونهاى غير منتظره پديدار گرديد و مسير تاريخ را دگرگون ساخت. زيرا
پايان و سرنوشت كارها به دست خداوند است و هر چه هست اراده والاى اوست و بس.