پروردگار رسد. ولى اگر نفس در فساد غوطهور باشد خداوندى كه او را
مىشناسد رخصت نمىدهد كه از نور ايمان بهرهمند شود. اين حقيقت به ما گوشزد
مىكند كه ايمان در مرتبه بس رفيعى است كه تنها پس از كوششها و مجاهدتهاى صعب
مىتوان به آن نايل آمد. از آن پس هر چه هست فضل خداست.
سپس ايمان حقيقتى خارجى است زيرا نظرى است واضح و شناختى است شامل و
به فرمان درآوردن شهوات است و تربيت نفس سركش است و به طور كلى رحمتى است از
خداوند متعال. كفر نقمتى است كه خدا بر كسى كه براى رسيدن به ايمان عمل نمىكند
فرو مىفرستد.
وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ
و او پليدى را بر كسانى كه خرد خويش به كار نمىدارند مقرر مىكند.» كسانى كه به
سطح رفيع ايمان نمىرسند كسانى هستند كه از نور عقل كه از سوى خداوند مىتابد
بهرهاى نمىگيرند پس در پليدى جهل و شهوات گرفتار مىآيند.
آيا ما مىانديشيم؟
[101] كسى كه از عقل خويش بهره مىجويد او را كافى است كه به ملكوت
آسمانها و زمين نظر كند و به كوههاى بلند و استوار كه زمين را از لرزش باز
مىدارند و به طبقات صخرهاى درون زمين پيوستهاند و در درون خود مخازن آب شيرين
جاى دادهاند كه از چشمهها مىتراوند و نيز انواع سنگهاى گرانبها در سينه
نهفتهاند بنگرند و بگويند: كيست كه هر چيز را در جاى خود قرار داده و زمين را سكون
و آرامش بخشيده تا جايگاه مردم باشد. مردم بر خاك نرمش بيارامند و براى معاش خود
در آن زراعت كنند.
/ 462 و چون به آسمان بنگرى ستارگان و كهكشانها و منظومه شمسى را
بينى كه در اثر قواى جاذبه تعادلشان حفظ شده و چنان گسترده است كه علم بشر با همه
وسايل و تجهيزات و دوربينها و تلسكوپها كه دارد به سر حد آن نتواند رسيد، و چون